پنجاه سال برنامهریزی
کتاب پنجاه سال برنامهریزی اثر هدی صابر، شامل مقالهها و گفتارهایی از مرحوم عزتالله سحابی، فیروز توفیق، علیاکبر معینفر، خداداد فرمانفرمائیان، هوشنگ شهیدی، فرشاد مومنی، کمال اطهاری و … درباره برنامهریزی در ایران است. هدی صابر در کتاب پنجاه سال برنامهریزی مجموعهای از مقالات و گفتارهای پیشکسوتان حوزه برنامهریزی در ایران را گردآوری کرده است. در تمام سالیان سال در ایران معاصر، تمام دغدغه روشنفکران ما، با هر زمینه فکری و دانش نظری که داشته اند اکثرا نقد حکومت و نقد سیاست آن هم به شکلی عقیم بوده است. هیچ روشنفکری درباره راه آهن، ساختار صنایع، جاده سازی، نحوه مدیریت مدارس، اساسا خود مقوله مدریت و برنامه ریزی، شیوه توسعه آموزش عالی توانمندسازی زنان، ساخت انحصاری بازارهای نوظهور، قوانین مدنی، نظام حقوقی و نظایر اینها سخن نگفته است. …





مصاحبهای که در پی میآید، در سال ۱۳۸۹ در دوماهنامه چشمانداز ایران منتشر گردیده و طی آن، شهید هدی صابر به بیان دیدگاههای خود در خصوص توسعه در جهان امروز و موانع آن در جامعه ایرانی پرداخته است. در بخشی از این مصاحبه آمده: «زمینی شدن و کم هزینه شدن قدرت، پادزهر تقدس قدرت و هزینههای ناشی از آن در ایران است. اکنون جثّه رانت، بس عظیمتر و لایههای آن بس ضخیمتر شده است. ماه قبل بانک مرکزی چنین گزارش داد که ۱۰۰۰ مؤسسه اعتباری در ایران فعالیت میکنند. اینان کهاند و چهاند؟ عموماً بدون مجوز و در کادر درون حاکمیتاند. بیرون از این کادر که میتواند موسسه اعتباری راهاندازی کند؟ از سویی در کادر واگذاریها و کارسپاریهایی چون مخابرات، صدرا، عسلویه و حتی پروژههای عمرانی خرد شهری، رانت ماهیت نظامی پیدا کرده است.». متن کامل این مصاحبه را در ادامه میخوانیم.
آنچه در ادامه میآید سخنرانی شهید هدی صابر در حسینیه ارشاد در تاریخ هشتم آبان ۱۳۸۷ میباشد که در همایش «ضرباهنگ صد سال نفت» در حسینیه ارشاد ارائه شده است. شهید صابر در این سخنرانی الگوی اقتصاد و توسعه مرحوم دکتر محمد مصدق را مورد بررسی و تحلیل قرار داده و بر آن است که دکتر مصدق در اقتصاد، اقتصاد بدون نفت و در سیاست، توسعه سیاسی را دنبال میکرده است و برای تحقق این برنامه، سه سازمان مرحلهای اشته است: در ابتدا فراکسیون، سپس جبهه و در نهایت دولت. متن کامل این سخنرانی با توجه به در پیش بودن سالگرد درگذشت مرحوم مصدق و همچنین شصت و دومین سالگرد ملی شدن نفت در ایران بازنشر میگردد.
در مقاله پیش رو، شهید هدی صابر به چارچوب اقتصادی نگاه مرحوم آیت الله طالقانی می پردازد. برای این منظور پنج مدار مورد بررسی قرار گرفته اند: مدار اول، درک و دریافت از هستی؛ مدار دوم، مبانی فلسفی دیدگاه؛ مدار سوم، نظریههای استوار بر مبانی فلسفی؛ مدار چهارم، رابطه حکم و زمان؛ مدار پنجم؛ موضعگیری اقتصادی ـ اجتماعی مرتبط با مدارهای پیشین. در سالگرد درگذشت مرحوم پدر طالقانی و با عدم صدور مجوز برگزاری سالگرد ایشان در حسینیه ارشاد از سوی نهادهای مسئول، نگاهی دوباره به این مقاله می تواند اندکی از خلاء حاصل را پر کند. 

آنچه در ادامه میخوانیم، سخنرانی شهید هدی صابر در دانشگاه اراک در تاریخ یکشنبه ۱۲ اسفند ماه ۸۶ است. این سخنرانی در قالب سلسله جلسات ماهیانه دانشجویان دانشگاه اراک به مناسبت بزرگداشت سالگرد درگذشت دکتر مصدق ایراد شده است. در میانهی سخنرانی شهید صابر به سبب اخلال ایجادشده از سوی گروههای فشار، ایشان مجبور میشود بخش عمدهای از مباحث را در ده دقیقه خاتمه دهد. علاقهمندان میتوانند بحث تفصیلیتر داشتههای دکتر مصدق برای مبارزه احتماعی را در متن سخنرانی هدی صابر که در همایش «ضرباهنگ صد سال نفت» ایراد شده، با عنوان
با بهره گیری از فرصت فشرده ۶۰ روزه- از تاریخ ۱۰ خرداد ماه تا ۱۰ مرداد ماه ۸۵- تلاشی پژوهشی حول موضوع «مزیت شناسی وفرصت شناسی اقتصادی در بنادر آبادان و خرمشهر»سامان یافت. این پژوهش که در طرح عمومیتر«ترویج و توسعه کارآفرینی و توانمندسازی در بنادر آبادان و خرمشهر» جای دارد و ره یافتهای نهایی آن معطوف به بستر سازی برای ایجاد اشتغال در دو شهر یادشده است، در سرآمد مدت زمان تعیین شده، یافتههایی را به عنوان محصول کنکاش، عرضه میدارد. یافتههایی را مرکب از دوعنصرِ «توصیف» و «تجویز».

گزارش پیش رو، حاصل یک مطالعهی میدانی توسط شهید هدی صابر به همراه سه تن دیگر از همراهانش میباشد که در سال ۱۳۷۸ در شهر مسجد سلیمان صورت گرفته است. در جمعبندی این گزارش آمده: «مسجد سلیمان بدون نفت مىتواند آینه ایران فرداى تهى ز نفت به حساب آید. موقعیت کنونى منطقه بدون نفت تلنگرى است به ذهن همه ایرانخواهان و مردم دوستان. هم آیند مسجد سلیمان بدون نفت، بىمتولى است. همچنانکه اقتصاد ایران نیز بىمتولى است. مسجد سلیمان در پایان مسیر و ایران بزرگ در میانه نزدیک به انتهاى مسیر. ایران بزرگ امید افزونترى براى گریز از لمس “وضعیت مسجد سلیمانى” دارد. در همین حال اهالى شهر از یاد رفته مسجد سلیمان ضمن شکوه غمگنانه از “نامردى تاریخ” انتظار “احیا” دارند. هم آنان ایدههاى خود را به قصد برون رفت از وضع موجود و احیاى مجدد مطرح مىکنند.»
«در این احوال که “اضطرار” و “دلشوره” تاریخى، دو عنصر بارز و تحمیلى دوران بودند و دولت ملى دغدغه و عزم اجراى قانون ملى شدن و تضمین بخشیدن به “آزادى” از طریق اصلاح قانون انتخابات مجلس و شهرداریها را داشت، براى برنامه مشروح و مطولِ ذهنى اقتصادى و وعده و وعیدهاى بىپشتوانه – بسان دیروز و امروز – جا و مکانى وجود نداشت. … بیست و هفت ماه و پانزده روز براى “عمل اقتصادى” زمانى است بس محدود. شناخت وضع موجود، مسئلهشناسى، طراحى و تجویزِ تنها نیز به زمانى بیش از این نیاز دارد. هنر مصدق “عملِ در جا” و واکنش سریع در مواجهه با پىآمدهاى ابرام و پایدارى در قبال تحقق آرمان ملى شدن نفت بود. چرا که زمان در حال گریز، قدرت مانورى براى او باقى نمىگذاشت.»