پروژهی هدی صابر؛ امر سیاسی و مسئلهی ایمان
سیدهادی عظیمی – هدی صابر چهرهای خاص درمیان نیروهای ملی مذهبی است. سخت کوشی، ایمان و تلاش فراوان وی برای ارائه تصویری نو از تاریخ و قرآن وی را به چهرهای منحصر به فرد تبدیل میکند. هدی صابر در سالهای انتهایی عمر خود جلساتی با نام «باب بگشا» برای ترسیم نسبت میان انسان و خدا برگزار کرد که آخرین بازمانده فکری است. پروژه فوق درمیان سایر پروژههای روشنفکران و نواندیشان مسلمان کمتر مورد توجه قرار گرفته است و به دلیل شخصیت سیاسی وی و نوع درگذشتش کمتر به رویکرد وی به متن قرآن پرداخته میشود. وی نیز مجال نیافت این پروژه را تکمیل و تتمیم کند. آیا میشود پروژه هدی صابر را بازفهم و نوسازی نمود وآن را ادامه داد؟ برای پاسخ به سوال فوق باید رویکرد وی را مورد بررسی و تحلیل نمود و تمایز رویکرد وی در مراجعه به متن را درک کرد.



سید حمید موسویان- آشنایی من با مرحوم صابر، از دور بوده و وقتی که متنهای مرحوم صابر را نگاه میکردم یک حسرتی داشتم که چرا نتوانستم با ایشان ملاقاتی داشته باشم. با این حال یک نکته جالبی مرحوم صابر در بحثهای باببگشا مطرح کرده که برای من خیلی تامل بر انگیز بود. او معتقد است یک زمانی نسلهایی بودند که انگشت اشارهشان را وقتی بلند میکردند به یک جایی میتوانستند اشاره کنند و به چیزی افتخار کنند؛ یعنی میتوانستند کسی را به عنوان الگوی خودشان مطرح کنند و نشان دهند. ما نسلی بودیم که چنین افتخاری را داشتیم که امثال مرحوم هدی صابر، مرحوم آیت الله منتظری، مرحوم احمد قابل را دیدیم و این حسرت به دل ما نماند که این انگشتهای اشاره بی ارجاع بماند. امیدوارم نسل بعد از ما هم وقتی بزرگ میشود با جامعهای مواجه شود که بتواند به آن افتخار کند؛ نیروهای کارآمد، نیروهای قوی در جامعه ما چنان رشد کنند که بتوان به آنها افتخار کرد و طبیعتا خود آنها هم میتوانند یکی از همان نیروهای افتخارآفرین باشند.
جلال یوسفی ـ پذیرش خدا بدون تلاش برای فهم و تبیین رابطه انسان با او، او را به موجودی صرفا ذهنی تبدیل میکند که تاثیرش همواره در هالهای از ابهام و تاریکی است. انسانها به هنگام پذیرش هر مفهوم متافیزکی و یا هر مفهوم غیر محسوس و غیر مادی سعی در توجیه چرایی و تاثیر آن در زندگی خود دارند که خدا نیز از آن مستثنی نیست. البته از دیدگاه ادیان ابراهیمی پذیرش خدا امری فطری و همگانی است که برای شکوفایی و تکامل نیازمند آموزش است. علیرغم چنین گزاره عامی، هنگامی که به تاریخ این ادیان نگاه شود سراسر با یک تکثر روبرو هستیم. در این نوشتار میخواهیم به بیان مولف باب بگشا مرحوم شهید صابر در مورد رابطه انسان با خدا بپردازیم. و در پی آن با تبیین ارائه شده از جانب وی، مناجات حضرت علی(ع) در کوفه را مورد مطالعه قرار دهیم.
تقی رحمانی –
مجموعهی رنجها بر شوریدگیاش افزوده بود ولی شوریدهسری قوام یافته به امن ایمان. مجموعهای از حفرهها و فقدانها در جامعه ایران او را به جمعبندی کار تئوریک و آموزشی رسانده بود. این جمعبندی آقای صابر محصول سالها نشست و برخاست با مجموعههای روشنفکران و به ویژه دانشجویان و انجمنهای دانشجویی بود و از آنجا که دل در گرو به “می با جوان خوردن” داشت دستاوردها و انباشتهای اندیشهای خود را در آستانهی آموزش به عرض نظر جوانان رساند و این خود یک نکتهی ظریف و مهم است».