در خلوت خویش

نو بهارِ پروردگارِ رفیقِ تنگناها و عیدِ باستانیِ یادگارِ نیکانِ پاک فرخنده باد!

طبع جهان با همه ظرفیتش دست به کار، گویی همه روئیدنیان با منبع لطف دارند قرار

سه وجب داخل خاک، در ساق نبات، بانگِ برپا، بیدار، نوبهاری در راه، آستانِ بفرما زدنِ اسفندیار

واپسین روزها می گذرد، اِشتابان، بی‌صبر و قرار، تا برْ سنتِ دیرینه، امسال لقب گیرد پار

میلِ نو شدنِ انسان نیز همپای گیاهِ بَردار،در پیشباز از فصل تحول، پیدا از کردار

***

نو بهارِ پروردگارِ رفیقِ تنگناها و عیدِ باستانیِ یادگارِ نیکانِ پاک بر همسر، دو پسر و سه خواهرِ دونده، قلب طپنده

فرخنده باد! با دست و بوسه از بُن دل امید دار به ادامه زیست مشترک به اعتبار یار

هدی ـ آستان بهار ۸۳

بنفشه زمستان‌شکن

هدی صابر: «خواهر سعید محسن چنین نقل می‌کند که سعید هرگاه که به دیدار او و همسرش می‌رفته، چنانچه در منزل نبودند، یک شاخه گل بر دستگیره در منزل می‌گذاشته. در یک شب عید که آن‌ها در منزل نبوده‌اند، سعید دو جعبه بنفشه که بر ترک موتور بار کرده بود در باغچه منزل می‌کارد و می‌رود. به تعبیر شاعر نوپرداز، بنفشه‌ای که «زمستان‌شکن» است…»

مریم محسن: سعید در بهاران باغچه‌ها را پرگل می‌کرد؛ پر از بنفشه. من و همسرم از سال ۴۵ تا سال ۵۰ در تهران در خیابان آپادانا سکونت داشتیم. هر وقت به منزل ما می‌آمد و نبودیم، یک شاخه گل روی دستگیره‌ی در منزل می‌گذاشت و می‌رفت و من می‌فهمیدم که او آمده. یک بار نبودیم، بهار بود. سعید گل بنفشه خریده بود و بر پشت موتور بار کرده بود. از دیوار پریده بود، در را باز کرده بود و بنفشه‌ها را در باغچه کاشته بود. باغچه‌ای پر از بنفشه، محصول سعید پر از حس زندگی. (سه هم‌پیمان عشق، صفحه ۳۴۸)

پر یادگار

آنچه در پی می‌آید، سروده‌ای است از شهیبد هدی صابر با الهام از نام و یاد شهید محمد حنیف‌نژاد ـ از بنیانگذاران سازمان مجاهدین. این سروده شرح آشنایی شورانگیز هدی صابر با حنیف‌نژاد است. حنیف‌نژاد در سال ۱۳۱۸ در تبریز متولد شد. وی دانش‌آموخته رشته مهندسی کشاورزی بود. حنیف‌نژاد در جریانات دانشجویی سالهای ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۲ در جبهه ملی و نهضت آزادی فعال بود و در بهمن ۱۳۴۱ و پس از حملهٔ کماندوهای شاه به دانشگاه دستگیر شد و به زندان افتاد. حنیف نژاد و اعضای اولیه سازمان مجاهدین خلق در راستای استخراج پاسخهای نو برای مسائل کهنه و نو از دل اسلام و از این راه دستیابی به قرائتی نو و پوینده از اسلام و تدوین و ارائه آن تلاش بسیار کردند و می‌کوشیدند تا از دل تاریخ تشیع مشی مبارزه را متناسب با روزگار نو پیدا کنند. وی به همراه سعید محسن و علی‌اصغر بدیع‌زادگان از محضر مهندس بازرگان، آیت‌الله طالقانی و دکتر سحابی نخستین درسهای اسلامِ سازگار با عصر نو و پاسخگو به مسائل نو را آموختند. حنیف نژاد و یارانش قرائتی تازه از اسلام عرضه کردند که متفاوت از قرائت حوزه‌های علمیه بود. شهید صابر در بازخوانی فرازهای تاریخ مبارزاتی معاصر ایران به نقش جنبش چریکی و سازمان مجاهدین بنیانگذار در شکستن فضای خفقان رژیم استبدادی شاه اشاره کرده است… 

گزارش تصویری سومین مراسم سالگرد شهادی هدی صابر

 مراسم سومین سالگرد شهادت هدی صابر صبح جمعه ۲۳ خرداد ۱۳۹۳، با حضور تعدادی از شاگردان و دوستان وی برگزار شد. در این مراسم که بدون اطلاع قبلی برگزار شد فیروزه صابر خواهر، دو تن از شاگردان وی و مهندس میثمی در مورد ابعاد فکری و شخصیتی هدی صابر سخنانی ایراد کردند.

دست‌نوشته‌های هدی صابر در هفته‌ی منتهی به شهادت

 آنچه در پی می‌آید دست‌نوشته‌های هدی صابر در نخستین روز بازگشت به زندان پس از مرخصی نوروزی (چهارشنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۰) و سپس دست‌نوشته‌های حدفاصل سه‌شنبه ۱۰ خرداد تا پنج‌شنبه ۱۹ خرداد است. دست‌نوشته‌های ده روز اخیر مشتمل بر جریان درگذشت مرحوم مهندس سحابی و شهادت هاله سحابی و متعاقب آن، اعتصاب غذای هدی صابر به همراه امیرخسرو دلیرثانی است. دست‌نوشته‌ها تا یک روز پیش از شهادت صابر ادامه یافته است و افزون بر شرح حال و بیان مسائل جاری و روزمره در بند، مشتمل بر سیر تصمیم برای اعتصاب غذا، تبیین هدف از انجام آن و حواشی و مسائلی است که پیرامون این امر رخ داده است. مطالعه‌ی این دست‌نوشته‌ها، می‌تواند تصویر روشنی از دلایل انجام اعتصاب غذا توسط هدی صابر ترسیم کند. در این نوشته‌ها، صابر مکرراً تصریح می‌کند که با انجام اعتصاب غذا نه در پی انجام عملی قهرمانانه است و نه اقدامی بدون محاسبه. در انجام این عمل، تعهد نسبت به جمع فراموش نشده، حتی تدبیر برای مسائل بند ۳۵۰ اندیشیده شده است. هدی صابر در پاسخ به درخواست برخی هم‌بندیان برای پیوستن به اعتصاب غذای آنان، تصریح می‌کند: ”۱-‌بند ظرفیت ندارد ۲-‌بند سیاسی نیست و شکاف می‌افتد. ۳-‌ما مستقل عمل می‌کنیم و قصد موج‌افشانی در بند نداریم و توصیه به اعتصاب یا اقدام مشابه هم نمی‌کنیم و عنوان کردم اگر خواستند اقدامی انجام دهند با درنظر گرفتن ظرفیت بند و آسیب ندیدن جمع کل باشد“. در دست‌نوشته‌ی آخرین روز هدی صابر تصریح می‌کند که قصد دارند ابتدای هفته‌ی بعد (شنبه ۲۱ خرداد) با پیام عمومی، پایان اعتصاب غذای خود را اعلام کنند….

هزار تصویر در فوتبال ایران؛ یادگاری از هدی صابر

علاقه هدی به فوتبال در کودکی و نوجوانی باعث شد تا علاوه بر بازی، کلکسیونی از عکس‌های تیم‌ها و فوتبالیست‌ها را گردآوری کند. دقت نظر و نظم دیرینه و نگاه تاریخی او با نگارش زیرنویس‌هایی به خط خود در اکثر عکس‌ها، علاقمندان به فوتبال را به سال‌های شروع تاریخ شکل‌گیری باشگاه‌ها در فوتبال ایران می‌برد و به نزدیکی‌های امروز می‌رساند. پژوهش وی نیز با عنوان «بسترهای پرورنده و عوامل سازنده در فوتبال ایران» کمک کرد تا عکس‌های خود را کامل کند.  یادگاری است از او که در نزدیکی بدرقه تیم ملی به جام جهانی۲۰۱۴ برزیل تقدیم دوستداران فوتبال می‌شود. از تصویر دروازه‌ای که توپ از آن عبور کرد و بر زمین پایتخت بوسه زد تا تیم باشگاهی «کلوپ ایران» در سال ۱۲۹۹ و اعزام تیم منتخب ایران به «بادکوبه» در سال ۱۳۰۴ به عنوان اولین سفر ورزشی یک گروه ایرانی به خارج از مرزهای کشور.

دست نوشته سروده «مردانه وداع سحرگاهی»

به قدر لحظاتی چند، نه افزون‌تر
دیده بربند با مژگانی شاید تَر
یاد آر گل‌فام سحرگاهی در فرخنده بهاری
که سرآمد انتظار و هم حیات جوان اولانی
قفلی چرخید، آهنی نالید، پاشنه‌ای گردید
نگهبان سکوتِ محض بند، چند اسمی در فضا پاشید 
آذری مردی برخاست بی‌هیچ تردید بی‌‌هیچ لرزش…

دست نوشته سروده «وعده با قندیل شب»

ساعتی از فروکش خورشید و زوال آخرین انوار شید
سپری نشده بود که؛ ماه را دیدم
در حالی که در انتظارش نبودم
تصورم آن بود که در پسِ تل تلِّ ابر و توده تودۀ دود
پنهان است و مدفون و تیراندود
در پسِ پیشانی‌ام بود که شب، شب چهارده است…

دست نوشته سروده «سرشار از حضور»

در شبی از شب‌های تیره بهار پنجاه و چار،
اول‌بار و تنها بار در قاب تصویر دیدم‌اش
مطوّل لب نزد، اما در همان کوته سخن‌اش،
ساده، بی‌پیرایه، خوش جوهر، عزم‌دار یافتمش
در فصل بعد در میانه زمستان،
در پی آزار طولانی جسم و جان …

دست‌نوشته دو سروده

دانم؛ کُنج باغچه‌ای، کنار تنه‌ای
پیچ پیچک نیلوفری دیده‌ای
در کودکی شیره شیرین ته بوقش چشیده‌ای
مشام با عطر ملایمش آشنا کرده‌ای
ندانم؛ به رفتار‌اش چقدر دیده دوخته‌ای؟

دست‌نوشته سروده «تیر بارانی»

تیر امسال نکرد تابستانی
«چرا» ی اش من ندانم، تو میدانی؟
فارغ از هر علت و بهانه ای
دگرگون بود، داشت غریب حالی، نادیده احوالی…

دست‌نوشته سرفصل مباحث باب بگشا

تصویر پیوست دست نوشته‌ سرفصل مباحث یکی از جلسات باب بگشا (نشست چهل و یکم) است که به بحث خدای صاحب ایده تعلق دارد. دریافت فایل کامل دست‌نوشته

ترانه‌ی مرغ سحر

دریافت فایل ترانه‌ی مرغ سحر با صدای هدی صابر    متن ترانه‌ی مرغ سحر (ملک الشعراء بهار) مرغ سحر ناله سرکن، داغ مرا تازه تر کنز آه شرربار این قفس را بَرشِکَنُ و زیر و زِبَر کن بلبل پَر بسته ز کنج قفس درآ، نغمهٔ آزادی نوع بشر سُراوَز نفسی عرصهٔ این خاک توده را پر شرر کن ظلم ظالم، جور صیاد آشیانم داده بر بادای خدا، ای فـلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن نوبهار است، گل به بار است، ابر چشمم، ژاله‌بار استاین قفس، چون دلم، تنگ و تار است شعله فکن در قفس ای آه آتشیندست طبیعت گل عمر مرا مچین جانب عاشق نِگَه‌ ای تازه گل از این، بیشتر کنمرغ بیدل شرح هجران مختصر، …

ترانه‌ی مرغ سحر ادامه مطلب

پیام آخر (اعلام آغاز اعتصاب در اعتراض به شهادت هاله سحابی)

کوته فاصله‌ای پس از وداع مهندس عزت‌الله سحابی سرمایه متبلور و گران‌سنگ مبارزات دراز دامنه سیاسی – اجتماعی ایران، خبر پر زدن هاله سحابی و چگونگی جان باختنش، تکان‌مان داد. ما دو عضو خانواده فکری – سیاسی ملی – مذهبی در اعتراض به فاجعه روز چهارشنبه ۱۱ خرداد ماه ۹۰ و تهاجم منجر به مرگ فرزند اول سحابی بزرگ که مادرصفت و خواهرگونه در خدمت مردمان و آسیب‌دیدگان وقایع دو سال اخیر میهن بود، از گاه غروب پنجشنبه ۱۲ خرداد ماه در بند ۳۵۰ زندان اوین بدون طرح هیچ گونه مطالبه و خواسته شخصی، دست به اعتصاب غذای تر می‌زنیم و با آب و چای و قند و نمک، سر می‌کنیم. این اقدام مبتنی است بر تصمیمی مستقل و ما دیگر هم‌بندیان را به مشارکت در این اقدام دعوت نکرده و به اقدام‌های مشابه نیز فرا نمی خوانیم. شاید این اقدام ما به سهم خود در شرایط وانفسای وطن مصدق – سحابی، مانع از تکرار این بیدادگری‌ها علیه انسان‌های بی‌دفاع شود.

هدی صابر در بازدید از «خانه مادر و کودک» رودبار به همراه مشارکت‌کنندگان در نشست‌های «باب بگشا»

دعوت از فعالان اجتماعی و صاحبان نظرگاه در میانه‌ی مباحث «باب بگشا» بخشی از روش شهید هدی صابر در اداره‌ی این نشست‌ها بود. در همین راستا از موسسان «خانه‌ی مادر و کودک» و موسسه‌ی «محک» دعوت شد تا سیر کار و دستاوردهای خود را با مشارکت‌کنندگان در نشست‌های باب بگشا در میان بگذارند. بازدید از نهادهای بنیانگذاری‌شده توسط خانه‌ی مادر و کودک در شهر رودبار، برای تعمیق هر چه بیشتر این مباحث با حضور معلم شهید و مشارکت‌کنندگان در سلسله نشست‌های باب بگشا در خردادماه ۱۳۸۸ صورت پذیرفت. تاسیس موسسه خیریه «خانه مادر و کودک» در مسیر خدمت به بازماندگان و آسیب دیدگان زلزله‌ی رودبار در سال ۱۳۶۹ با مشارکت گروه بانوان نیکوکار صورت پذیرفت و در نخستین گام، نگهداری …

هدی صابر در بازدید از «خانه مادر و کودک» رودبار به همراه مشارکت‌کنندگان در نشست‌های «باب بگشا» ادامه مطلب

هدی صابر در طرح توسعه مهارت‌های پایه در سکونت‌گاه‌های غیررسمی شهر زاهدان

طرح توسعه مهارت‌های پایه در سکونت‌گاه‌های غیررسمی شهر زاهدان آخرین پروژه‌ی اجتماعی ـ اقتصادی شهید هدی صابر بود که با مشارکت شماری از اساتید و محققان دانشگاهی و فعالان اجتماعی، با حمایت بانک جهانی، به سفارش وزارت مسکن و مدیریت هدی صابر از خرداد ماه سال ۱۳۸۸ با افق زمانی ۱۵ ماه آغاز به کار کرد. هدف اصلی طرح توسعه مهارت‌های پایه در سکونت‌گاه‌های غیررسمی شهر زاهدان، توانمندسازی و ظرفیت‌سازی جوامع هشتگانه سکونت‌گاه‌های غیررسمی شهر زاهدان (شیرآباد، کریم‌آباد، کارخانه نمک، بابائیان، مرادقلی، چلی‌آباد، پشت گاراژ و پشت فرودگاه) به منظور ارتقای سازماندهی، بهبود و توسعه مدیریت شهری و سازگار با اولویت‌های محلی مناطق مورد نظر بود. به عبارت روشن‌تر، هدف آن بود که ۹۰۰ نفر از ساکنین سکونت‌گاه‌های غیررسمی زاهدان (با …

هدی صابر در طرح توسعه مهارت‌های پایه در سکونت‌گاه‌های غیررسمی شهر زاهدان ادامه مطلب

اسکرول به بالا