دست‌نوشته‌ها

دست‌نوشته‌های هدی صابر در هفته‌ی منتهی به شهادت

 آنچه در پی می‌آید دست‌نوشته‌های هدی صابر در نخستین روز بازگشت به زندان پس از مرخصی نوروزی (چهارشنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۰) و سپس دست‌نوشته‌های حدفاصل سه‌شنبه ۱۰ خرداد تا پنج‌شنبه ۱۹ خرداد است. دست‌نوشته‌های ده روز اخیر مشتمل بر جریان درگذشت مرحوم مهندس سحابی و شهادت هاله سحابی و متعاقب آن، اعتصاب غذای هدی صابر به همراه امیرخسرو دلیرثانی است. دست‌نوشته‌ها تا یک روز پیش از شهادت صابر ادامه یافته است و افزون بر شرح حال و بیان مسائل جاری و روزمره در بند، مشتمل بر سیر تصمیم برای اعتصاب غذا، تبیین هدف از انجام آن و حواشی و مسائلی است که پیرامون این امر رخ داده است. مطالعه‌ی این دست‌نوشته‌ها، می‌تواند تصویر روشنی از دلایل انجام اعتصاب غذا توسط هدی صابر ترسیم کند. در این نوشته‌ها، صابر مکرراً تصریح می‌کند که با انجام اعتصاب غذا نه در پی انجام عملی قهرمانانه است و نه اقدامی بدون محاسبه. در انجام این عمل، تعهد نسبت به جمع فراموش نشده، حتی تدبیر برای مسائل بند ۳۵۰ اندیشیده شده است. هدی صابر در پاسخ به درخواست برخی هم‌بندیان برای پیوستن به اعتصاب غذای آنان، تصریح می‌کند: ”۱-‌بند ظرفیت ندارد ۲-‌بند سیاسی نیست و شکاف می‌افتد. ۳-‌ما مستقل عمل می‌کنیم و قصد موج‌افشانی در بند نداریم و توصیه به اعتصاب یا اقدام مشابه هم نمی‌کنیم و عنوان کردم اگر خواستند اقدامی انجام دهند با درنظر گرفتن ظرفیت بند و آسیب ندیدن جمع کل باشد“. در دست‌نوشته‌ی آخرین روز هدی صابر تصریح می‌کند که قصد دارند ابتدای هفته‌ی بعد (شنبه ۲۱ خرداد) با پیام عمومی، پایان اعتصاب غذای خود را اعلام کنند….

دست نوشته سروده «مردانه وداع سحرگاهی»

به قدر لحظاتی چند، نه افزون‌تر
دیده بربند با مژگانی شاید تَر
یاد آر گل‌فام سحرگاهی در فرخنده بهاری
که سرآمد انتظار و هم حیات جوان اولانی
قفلی چرخید، آهنی نالید، پاشنه‌ای گردید
نگهبان سکوتِ محض بند، چند اسمی در فضا پاشید 
آذری مردی برخاست بی‌هیچ تردید بی‌‌هیچ لرزش…

دست نوشته سروده «وعده با قندیل شب»

ساعتی از فروکش خورشید و زوال آخرین انوار شید
سپری نشده بود که؛ ماه را دیدم
در حالی که در انتظارش نبودم
تصورم آن بود که در پسِ تل تلِّ ابر و توده تودۀ دود
پنهان است و مدفون و تیراندود
در پسِ پیشانی‌ام بود که شب، شب چهارده است…

دست نوشته سروده «سرشار از حضور»

در شبی از شب‌های تیره بهار پنجاه و چار،
اول‌بار و تنها بار در قاب تصویر دیدم‌اش
مطوّل لب نزد، اما در همان کوته سخن‌اش،
ساده، بی‌پیرایه، خوش جوهر، عزم‌دار یافتمش
در فصل بعد در میانه زمستان،
در پی آزار طولانی جسم و جان …

دست‌نوشته دو سروده

دانم؛ کُنج باغچه‌ای، کنار تنه‌ای
پیچ پیچک نیلوفری دیده‌ای
در کودکی شیره شیرین ته بوقش چشیده‌ای
مشام با عطر ملایمش آشنا کرده‌ای
ندانم؛ به رفتار‌اش چقدر دیده دوخته‌ای؟

دست‌نوشته سروده «تیر بارانی»

تیر امسال نکرد تابستانی
«چرا» ی اش من ندانم، تو میدانی؟
فارغ از هر علت و بهانه ای
دگرگون بود، داشت غریب حالی، نادیده احوالی…

دست‌نوشته سرفصل مباحث باب بگشا

تصویر پیوست دست نوشته‌ سرفصل مباحث یکی از جلسات باب بگشا (نشست چهل و یکم) است که به بحث خدای صاحب ایده تعلق دارد. دریافت فایل کامل دست‌نوشته

پیام آخر (اعلام آغاز اعتصاب در اعتراض به شهادت هاله سحابی)

کوته فاصله‌ای پس از وداع مهندس عزت‌الله سحابی سرمایه متبلور و گران‌سنگ مبارزات دراز دامنه سیاسی – اجتماعی ایران، خبر پر زدن هاله سحابی و چگونگی جان باختنش، تکان‌مان داد. ما دو عضو خانواده فکری – سیاسی ملی – مذهبی در اعتراض به فاجعه روز چهارشنبه ۱۱ خرداد ماه ۹۰ و تهاجم منجر به مرگ فرزند اول سحابی بزرگ که مادرصفت و خواهرگونه در خدمت مردمان و آسیب‌دیدگان وقایع دو سال اخیر میهن بود، از گاه غروب پنجشنبه ۱۲ خرداد ماه در بند ۳۵۰ زندان اوین بدون طرح هیچ گونه مطالبه و خواسته شخصی، دست به اعتصاب غذای تر می‌زنیم و با آب و چای و قند و نمک، سر می‌کنیم. این اقدام مبتنی است بر تصمیمی مستقل و ما دیگر هم‌بندیان را به مشارکت در این اقدام دعوت نکرده و به اقدام‌های مشابه نیز فرا نمی خوانیم. شاید این اقدام ما به سهم خود در شرایط وانفسای وطن مصدق – سحابی، مانع از تکرار این بیدادگری‌ها علیه انسان‌های بی‌دفاع شود.

اسکرول به بالا