آموزش‌ها

آرشیو صوتی نشست‌های باب بگشا

۱۸ شهریور ۱۳۸۷ مقارن با آغاز ماه مبارک رمضان و نزول کتاب، و مقارن با ماه درگذشت آیت‌الله طالقانی، معلم کتاب آخر که به تعبیر هدی صابر «نزول مجدد قرآن در جامعه‌ی ایران محصول کار وی بود»، سلسله نشست‌های «باب‌بگشا» توسط هدی صابر در حسینیه‌ی ارشاد آغاز گردید. این نشست‌ها با محوریت خوانش قرآن و با موضوع «ضرورت رابطه‌ی مستمر، همه‌گاهی و استراتژیک با خدا» شکل گرفت و طی آن هدی صابر تلاش کرد نسل جوان را با کتاب آخر آشتی دهد. این طرح در سه سطح «پیشاتبیین، تبیین و پساتبیین» ارائه گردید. پس از مباحث مقدماتی (پیشاتبیین)، سطح تبیین، «داشته‌ها و کارآیی‌های خدا» آغاز گردید که این داشته‌ها و کارآیی‌ها، تحت دسته‌بندی بدیعی که مخصوص خود صابر بود و …

آرشیو صوتی نشست‌های باب بگشا ادامه مطلب

درنگی در تمهیدی برای آزادی ظرفیت در رویکرد تاریخی هدی صابر

ابوطالب آدینه وند – هدی صابر در درسگفتارهای تاریخ معاصر تحت عنوان ” هشت فراز، هزار نیاز” با صورت‌بندی و پرداختی چند ساحتی به تفسیر و تحلیل روایت ادوار مبارزات سیاسی و اجتماعی یکصد و بیست سال اخیر می پرداخت. او تاثیر معادلات سیاست جهانی و تبادلات اندیشه ای دوران  را در جغرافیای ملی با نگاهی چند ساحتی مطمح نظر قرار می داد. در متد تحلیلی او تحلیل زمینه ها و بسترهای داخلی برآمدن جنبش و توجه به کاتالیزورهای بین المللی اهمیت داشت، رخداد را روایت می نمود و وجوه سازماندهی، گفتمانی، استرتژی و خط مشی، رهبران و پیش برندگان، برد جغرافیایی و جهت گیری طبقاتی آن را بررسی و تحلیل می نمود، سپس به جمع بندی و تشریح دستاوردها و ناکامی ها و همچنین تحلیل فرایند و فرجام رخداد می پرداخت و در انتها به (( برگیری قاعده)) و (( کاربست امروزین)) تجربه های کارا و قواعد میدان عمل مبارزه اجتماعی می پرداخت تا آنها را چنان معاصر سازد که به کار حفره های امروزین بیاید.

پروژه‌ی هدی صابر؛ امر سیاسی و مسئله‌ی ایمان

سیدهادی عظیمی – هدی صابر چهره‌ای خاص درمیان نیروهای ملی مذهبی است. سخت کوشی، ایمان و تلاش فراوان وی برای ارائه تصویری نو از تاریخ و قرآن وی را به چهره‌ای منحصر به فرد تبدیل می‌کند. هدی صابر در سال‌های انتهایی عمر خود جلساتی با نام «باب بگشا» برای ترسیم نسبت میان انسان و خدا برگزار کرد که آخرین بازمانده فکری است. پروژه فوق درمیان سایر پروژه‌های روشنفکران و نواندیشان مسلمان کمتر مورد توجه قرار گرفته است و به دلیل شخصیت سیاسی وی و نوع درگذشتش کمتر به رویکرد وی به متن قرآن پرداخته می‌شود. وی نیز مجال نیافت این پروژه را تکمیل و تتمیم کند. آیا می‌شود پروژه هدی صابر را بازفهم و نوسازی نمود وآن را ادامه داد؟ برای پاسخ به سوال فوق باید رویکرد وی را مورد بررسی و تحلیل نمود و تمایز رویکرد وی در مراجعه به متن را درک کرد.

امیر طیرانی: بازخوانی روبه‌جلو، استراتژیک و بن‌بست‌شکن از تاریخ

حدود ۱۵ سال از طرح مباحث تاریخی «هشت فراز، هزار نیاز» هدی صابر در حسینیۀ ارشاد سپری شده است. طی این ۱۵ سال و ۱۲ سال پس از شهادت هدی صابر، جامعۀ ایران سه موج اعتراضی را در سال‌های ۱۳۹۶، ۱۳۹۸ و ۱۴۰۱ از سر گذرانده است؛ امواج اعتراضی که فقدان نگاه تاریخی و بلکه حافظۀ تاریخی دستکاری و گزینشی در کنشگران آن مشهود است. گفت وگو با امیر طیرانی از سابقه و سنت بازخوانی تاریخ در ایران در بین نیروهای سیاسی شروع شده و به نقد و بررسی رویکرد نظری و روش‌شناختی هدی صابر در مباحث «هشت‌ فراز، هزار نیاز» رسید؛ اما در این بین نقدهای ریشه‌ای از سوی طیرانی بر فقدان نگاه تاریخی کنشگران نسل جدید در آخرین حلقۀ اعتراضات ایرانیان مطرح شد. مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانیم.

نفی مطلقیت، استراتژی یا افق؟

کمال رضوی –  مضمون نفی مطلقیت، مضمونی پرپژواک در جمع‌بندی‌های کلان هدی صابر از هشت فراز تحولی ایران معاصر (از جنبش تنباکو تا جنبش دوم خرداد) است. در این یادداشت مختصر، این پرسش را پیش می‌نهیم که آیا نفی مطلقیت در کار هدی صابر در موضع مطالبۀ مشترک فرازهای تحول‌خواهی ایرانیان مطرح شده یا بخشی از استراتژی این فرازها قلمداد شده است؟ و چنانچه شق اخیر مدنظر باشد، نفی مطلقیت به مثابۀ جزء جدایی‌ناپذیر استراتژی تحولی برای امروز چه پیامدی در پی دارد؟

مدل قرآن‌شناسی الهیات دوبنی

محمد قطبی – هدی صابر از چهار متن و کتاب سخن می‌گفت، کتاب هستی، کتاب انسان، کتاب تاریخ و کتاب خدا. او به تعبیر هادی عظیمی《تاریخ، هستی و کتاب و انسان را به عنوان یک مجموعه و منظومه‌ی مرتبط و هماهنگ می‌دید که باید از تفکیک آنها خودداری کرد و این نوع سیاست‌ورزی خدا محور می کوشید تا از متن به عنوان روش شناخت این منظومه بهره گرفت تا قوانین تحول را یافت و به مشارکت آگاهانه و فعالانه در هستی و تاریخ بپردازد》. در دفتر فلسفه تاریخ به مبحث کتاب تاریخ پرداخته می‌شود‌ . اما برای دریافت معنای کیهانی و شناختِ پیدایش، رسالت و فرجام هستی و انسان نمی‌توان کتاب وحی را نادیده گرفت که منبع اصلی و کانونی هر دینی است. بنابراین برای ورود به این بحث ابتدا به بررسی کتاب وحی پرداخته می‌شود. قرآن برای اسلام سنتی کتاب متبرک روی طاقچه، برای اسلام سیاسی کتاب قانون و برای اسلام نواندیش کتاب معرفت و اخلاق است‌‌. برای مکتب دوبنی اما قرآن یک کتابِ هدایتِ همراه است. درباره ساختار ظاهری قرآن، نظم قرآن و در کل فرم قرآن بسیار سخن گفته شده‌ است. درباره ساختار محتوایی قرآن اما کمتر سخن گفته شده است. در این نوشتار ابتدا به روایت الهیات دوبنی از قرآن پرداخته می‌شود. سپس در ادامه مطابق مدل قرآن شناسی الهیات دوبنی یک ساختار محتوایی برای قرآن مطابق آرا مهندس مهدی بازرگان و دکتر حبیب‌الله پیمان ارائه می‌شود.

گفتگوی دوطرفه با خدا

سید حمید موسویان- آشنایی من با مرحوم صابر، از دور بوده و وقتی که متن‌های مرحوم صابر را نگاه می‌کردم یک حسرتی داشتم که چرا نتوانستم با ایشان ملاقاتی داشته باشم. با این حال یک نکته جالبی مرحوم صابر در بحث‌های باب‌بگشا مطرح کرده که برای من خیلی تامل بر انگیز بود. او معتقد است یک زمانی نسل‌هایی بودند که انگشت اشاره‌شان را وقتی بلند می‌کردند به یک جایی می‌توانستند اشاره کنند و به چیزی افتخار کنند؛ یعنی می‌توانستند کسی را به عنوان الگوی خودشان مطرح کنند و نشان دهند. ما نسلی بودیم که چنین افتخاری را داشتیم که امثال مرحوم هدی صابر، مرحوم آیت الله منتظری، مرحوم احمد قابل را دیدیم و این حسرت به دل ما نماند که این انگشت‌های اشاره بی ارجاع بماند. امیدوارم نسل بعد از ما هم وقتی بزرگ می‌شود با جامعه‌ای مواجه شود که بتواند به آن افتخار کند؛ نیروهای کارآمد، نیروهای قوی در جامعه ما چنان رشد کنند که بتوان به آنها افتخار کرد و طبیعتا خود آنها هم می‌توانند یکی از همان نیروهای افتخارآفرین باشند.

از جامعۀ جنبشی به جامعۀ متشکل

کمال رضوی – طی سال‌های اخیر جامعۀ ایران آبستن اعتراضات، شورش‌ها و تحرکات اجتماعی-سیاسی چندگانه و دنباله‌داری بوده است. از اعتراضات دی ۱۳۹۶ تا برآشوبیدن[۱] فراگیرتر آبان ۱۳۹۸ و سپس اعتراضات آبی-زیست‌محیطی در سال ۱۴۰۰ در خوزستان و اصفهان و اخیراً تجمعات معلمان و بازنشستگان و اعتراضات مردم آبادان پس از فروریختن ساختمان متروپل نمودهای بارز این خط سیر اعتراضی در جامعه بوده‌اند که محتمل است با شوک‌درمانی و فشارهای ممتد اقتصادی در سال پیش رو به اشکال و صورت‌های دیگر بروز یابد. بحث و بررسی در مورد رویکرد و استراتژی نیروهای فکری-سیاسی در قبال اعتراضات و شورش‌های اجتماعی نیاز به تتبع و تامل مستقل دارد، اما در این نوشتۀ کوتاه هدف این است که با اتکای به مباحث تاریخ معاصر هدی صابر با عنوان «هشت فراز، هزار نیاز» به اجمال رویه و راهبردی برای مواجهه و نقادی این اعتراضات اجتماعی فراهم آورده شود.

«هشت فراز، هزار نیاز» و راهبرد جامعه‌شناسی تاریخی تفسیری

در حالی‌که از قریب به پنج دهه پیش جامعه‌شناسی تاریخی به شاخه و دیسپلین علمی تثبیت‌شده‌ای در جامعه‌شناسی جهان بدل شده است، در ایران مباحثات نظری مربوط به این شاخه‌ی علمی کمتر از دو دهه سابقه دارد. محققان و جامعه‌شناسان محدودی بوده‌اند که کوشیده‌اند منزلتی دانشگاهی و پژوهشی برای این شاخه فراهم کنند. این کوشش‌ها از دو مسیر پی گرفته شده‌اند: نخست کوشش‌های نظری در جهت ترجمه‌ی منابع جامعه‌شناسی تاریخی نظیر کتاب‌های دنیس اسمیت (برآمدن جامعه شناسی تاریخی)، تدا اسکاچپول (بینش و روش در جامعه‌شناسی تاریخی) و گزیده‌ مقالات کسانی چون کالینز که توسط هاشم آقاجری پی گرفته شده و در معرفی جامعه‌شناسی تاریخی به محافل دانشگاهی نقش بسزایی داشته است.

پروژه هدی صابر: سیاست ورزی مبتنی بر خدامحوری

سید امیر طالقانی ـ پروژه فکری هدی رضا زاده صابر چه بود؟ در پاسخ به این سوال م یتوان به آثار و فعالیت‌های فکری و عملی وی اشاره کرد و از جمله به دو اثر فکری مهم او «هشت فراز و هزار نیاز » و (۰باب بگشا »مثال آورد و به تلاش‌های فکری وی در تاریخ و قرآن به عنوان پروژه فکری وی اشاره کرد. هرچند که صابر عمری نیافت تا آثار خود را به پختگی و کمال برساند و از جمله بتواند یک روش شناسی شفاف و منسجم برای نحوه رجوع خود به قرآن برسازد اما کوشش بی نظیر او در رسیدن به فهم نوین از هستی و کتاب بود که برخلاف مد روز سکولارمنش نبود و با روشنفکر بازی خانه نشین پرمدعا مرزبندی ذهنی و عملی داشت. 

فراز نهم

زهره نجفی ـ آنچه در این مجال باعث می‌شود به خود اجازه دهم درباره آقای صابر چند خطی بنویسم، جایگاه ویژه چنین مردی است که ورای خاطرات و آموزش‌ها برای شاگردان مستقیم‌اش، می‌رود که در سینه‌ی تاریخ، جاودانه شود. “میل” ویژه‌ای که در ورای این جهان رقصان و پاشان، مرام و منشی را استوار می‌سازد که هر عصر و نسلی بدان نیازمند است. علی‌الخصوص نیاز مبرم نسلِ من به چنین درک و دریافتی از حقیقت و متعاقب آن مرام و منشی که با خود به ارمغان می‌آورد. نسل من که در مقام ثمره و دست‌پروده مستقیم نظام جمهوری اسلامی و تحت آموزش و هژمونی فرهنگی این حکومت رشد و پرورش یافته‌است.

تلاقی الهیات امید و تغییر در آموزه‌های هدی صابر

اکنون مع الاسف در جامعه ایرانی رنگ امید، بی‌رنگیست و شرایط غامض و تودرتوی کنونی امید را میرانده و ریشه‌های یاسِ منبعثِ از مواجهه با عینیت در همه جا پاگرفته است. با نگاهی به وصیت نامه و همچنین آثار هدی صابر می‌توان گفت، صابر نه انسان را چنانچه فیلسوفان سیاسی چون ماکیاول و هابز و کارل اشمیت، شرور الطبع می‌دانستند، می‌فهمید، بلکه در تفسیر آیات ۳۱ تا ۴۰ سوره بقره حول آفرینش انسان، انسان را مجهز به کلمات و اسماء تغییر، واجد امکان برتراویدن در بستر افتان و خیزانِ صیرورت در بسترِ واقعیت و واجد امکان رستگاری و رهایی می‌داند و کلام دینی را از زیر بار انقیاد هر نوع دترمینیسم و برچسبی چُنانی رها می‌سازد.

هشت فراز،هزار نیاز تجلی همگرایی رویکردی علمی و فلسفی

مواجهه با هدی صابر، می‌تواند از جنبه‌های مختلف صورت گیرد، به شیوه‌ی خودش این وجوه می‌توانند منش، روش و بینش باشند. هرچند این وجوه دارای اشتراکاتی هستند ولی در این نوشتار قصد برآن است که هدی از دریچه بینش نگریسته شود. بینش کلی در اندیشه‌های هدی را می‌توان در آموزش‌های اصلی او جستجو کرد. آموزش‌های «باب بگشا» و «هشت فراز،هزار نیاز». می‌توان گفت مجموعه باب بگشا پس‌زمینه منشی هدی را شکل می‌دهد و جمع‌بندی او از هشت فراز تاریخ معاصر به تبیین روش‌های عملی و میدانی او کمک کرده است. البته این دسته‌بندی بیشتر یک تقریب توضیحی است، چنانکه می‌دانیم عمل هر شخص متأثر از همه داشته‌ها و اندیشه‌های اوست.

«او» نقطه اتکا؛ «ما» غیر تاکتیکی، غیر مناسبتی

جلال یوسفی ـ پذیرش خدا بدون تلاش برای فهم و تبیین رابطه انسان با او، او را به موجودی صرفا ذهنی تبدیل می‌کند که تاثیرش همواره در هاله‌ای از ابهام و تاریکی است. انسان‌ها به هنگام پذیرش هر مفهوم متافیزکی و یا هر مفهوم غیر محسوس و غیر مادی سعی در توجیه چرایی و تاثیر آن در زندگی خود دارند که خدا نیز از آن مستثنی نیست. البته از دیدگاه ادیان ابراهیمی پذیرش خدا امری فطری و همگانی است که برای شکوفایی و تکامل نیازمند آموزش است. علی‌رغم چنین گزاره عامی، هنگامی که به تاریخ این ادیان نگاه شود سراسر با یک تکثر روبرو هستیم. در این نوشتار می‌خواهیم به بیان مولف باب بگشا مرحوم شهید صابر در مورد رابطه انسان با خدا بپردازیم. و در پی آن با تبیین ارائه شده از جانب وی، مناجات حضرت علی(ع) در کوفه را مورد مطالعه قرار دهیم.

خدای مهندس یا استراتژ میدان جنگ؟

کمال رضوی ـ «باب بگشا» عنوان مباحث قرآنی شهید هدی صابر و آخرین حلقه از زنجیره‌ی کوشش‌های فکری او در دوران متاخر حیات است که با دستگیری و زندان سال ۱۳۸۹ ناتمام ماند. ادبیات ویژه‌ی هدی صابر و مفهوم‌پردازی‌های بدیع وی در مباحث «باب بگشا»، مانند هر بداعت زبانی دیگری، ظرفیت ایجاد سوءبرداشت در مخاطبی را که با کلمات بر اساس معانی مالوف و رایج برخورد می‌کند، دارد. برخی از این مناقشات مفهومی در طی زمان طرح «باب بگشا» توسط شهید صابر فرصت تبیین و تشریح یافت و برخی دیگر مطرح نشد تا توضیح ایشان را در پی داشته باشد. از سوی دیگر، هم در آن زمان که مباحث باب بگشا مطرح می‌شد و هم بعدها، برخی مناقشات پیرامون طرح و روش آن مطرح بوده است. در این یادداشت کوتاه می‌کوشم ضمن اشاره به چند نمونه از مفهوم‌پردازی‌های مذکور و مناقشات مورد بحث، از دریچه‌ی ذهن محدود خود، پاسخی به مناقشات احتمالی بیابم.

مواجهه با اضطراب آینده در نگاه تاریخی هدی صابر

ابوطالب آدینه‌وند ـ در توشه‌گیری صابر از قرآن، انسان نه به مانند تلقی سنتی در دام تقدیر و نه به مانند برخی از فیلسوفان تاریخی چون هگل مقهور اراده تاریخ و روح حاکم بر آن بل انسان «صاحب اراده آزاد، جانشین و بر گونه خدا و پیش‌برنده عاشق» بود، او انسان را «ایفاگر و صاحب سهم» در هستی می‌بیند. تلقی او بر فهمی هستی‌شناسانه و انتولوژیک از فلسفه تاریخ استوار بود. هستی‌ای که در تلقی صابر، خدا و هستی «امکان آفرین و فرصت بخش» ، «زمین در آن زمینه و جولانگاه نیروهای مدار تغییر» و خدا نیز به‌عنوان وجود دخیل و مشوق تغییر، خود شورشی‌ترین امکان و عنصر هستی است…

«هشت فراز، هزا رنیاز» مواجهه با گسست و فراموشی

امیر طیرانی ـ صابر برای گام گذاشتن در این راه، به رغم شناخت وآگاهی  نسبتا جامع در زمینه تحولات تاریخی یک صدساله اخیر ایران بار دیگر مطالعات عمیق وجدیدی والبته با متدولوژی نوینی را آغاز کرد .حاصل این مطالعات ، سلسله درس گفتارهای « هشت فراز، هزار نیاز » بودکه طی ۷۵ جلسه منظم در سالن کتابخانه حسینیه ارشاد در فاصله آذر ۱۳۸۵تا آبان ۱۳۸۷ ارائه شد. در برگزاری این جلسات ،صابر شیوه‌ای متفاوت با جلسات درسی را در پیش گرفت. نخستین ویژگی این سلسله بحث‌ها ارائه بحث به گروهی از جوانان وبه ویژه دانشجویان علاقه مندی بود که به سهم خود در پربار کردن بحث‌ها نقش قابل توجهی به دوش داشتند. 

خدای هدی و هدی خدا

 تقی رحمانی – خدا خود را به میزان توان مخاطب می‌نمایاند. اما این خدا در [قرآن] به‌طورکلی و ساده، صفات و منش و رفتار و خواست و اراده خود را به مخاطب شناسانده و توضیح داده است.  البته آدمیان هم انتخاب می‌کنند، پس در مورد تلقی از خدا هم‌چنین می‌کنند. در کره ارض این نوع انسان است که خداوند را در خواسته‌های خود دچار تعدیل کرده است. بارها خداوند در قرآن به حال انسان تخفیف یا به حالی از نوع انسان رضایت داده است. به عبارتی به تعامل با انسان نشسته است. خدایی که خود را شناسانده، اما به دنبال انسان ایدئال است می‌خواهد به فرشتگان نشان دهد که چرا انسان را خلق کرده است.

ملزومات پیشبرد کامیاب یک طرح اجتماعی

فیروزه صابر  از تجربه هدی صابر در ”طرح توسعه مهارت‌های پایه در حاشیه‌نشین‌های زاهدان“ می‌گوید*

 به نام خدا و باسلام خدمت همه دوستان و به یاد آقای مهندس (سحابی)، هاله و هدی و همه کسانی که جایشان خالی است و به قول هدی، کسانی که خرداد را کیفی کردند. وقتی دوستان من را دعوت کردند تا در اینجا یادی از هدی داشته باشم، فکر کردم خوب است که وجه اجتماعی هدی مطرح شود. چون هدی چند وَجهه بود، وجه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی داشت و وجه اجتماعی‌اش در سال‌های آخر عمرش خیلی پررنگ شده بود. فکر کردم یکی از تجربه‌های خوبش را در چند سال اخیر به شما بگویم. طرحی که آموخته‌هایی مفید برای دیگران داشته است. هدی دو طرح را در سال ۸۷ شروع کرد. یکی از آنها ”طرح توسعه مهارت‌های پایه“ و دیگری ”طرح تشکیل گروه‌های کارآفرین و آموزش بانک‌پذیری در حاشیه‌نشین‌های زاهدان“ بود. کارفرمای این طرح سازمان عمران وزارت مسکن و خانه پژوهش نواندیش (یک شرکت خصوصی که در آن زمان هدی مدیرعامل آن بود) بودند. خود هدی هم مدیریت پروژه را به عهده داشت و زمانی که به زندان آخر رفته بود، طرح هم تقریباً تمام شده بود.

هدی صابر؛ گشاینده باب

 امیر طیرانی منبع : روزنامه شرق (۲۱ خرداد ۱۳۹۳) رجال لا تلهیهم تجاره ولا بیع عن ذکر الله واقامه الصلوه وایتاء الزکوه یخافون یوما تتقلب فیه القلوب والابصار (سوره مبارکه نور-۳۷) سه سال از مرگ ناباورانه هدی صابر گذشت. نه‌هنوز مرگ او را باور کرده‌ام و نه این اندازه به جان‌سختی خویش باور داشتم. آشنایی من با هدی به سال ۱۳۵۱ بازمی‌گردد؛ آنگاه که دانش‌آموز دوره اول دبیرستان بودیم و آخرین دیدار هم به سی‌ام فروردین ۹۰ به قبل از برگشتن او به «اوین» بازمی‌گشت. از آن پس؛ دیگر تنها چهره‌اش که به آرامی در تابوت خفته بود، برایم به یادگار مانده است و دیگر هیچ. هدی صابر را از ابتدای دهه۵۰ می‌شناختم. آن‌زمان که هنوز نه از انقلاب خبری …

هدی صابر؛ گشاینده باب ادامه مطلب

اسکرول به بالا