جدولی که در ادامه میآید ۱۰ برش ترسیمشده و استخراجشده توسط هدی صابر از جنبش دانشجویی است. این جدول مبنای طرح بحث و سخنرانی شهید صابر در دانشکده فنی دانشگاه تهران به مناسب روز دانشجو در سال ۱۳۸۶ بوده است که در تاریخ ۲۶ آذر ۱۳۸۶ ارائه شده است.
دانلود جدول:
برشهای مذکور (به جز برش دهم) با ادبیات و صورتبندی دیگری، در مقالۀ «لهیب جاویدان آذر (گذرى استراتژیک بر جنبش دانشجویى)» (انتشار در ماهنامه ایران فردا، شماره ۴۹، آذر ۱۳۷۷) توسط هدی صابر تشریح شده است. صورتبندی اخیر به نوعی بروزرسانی همان مقاله است که یک دهه پیشتر از این سخنرانی توسط هدی صابر تصنیف شده است.
***
متن زیر توضیح جدول فوق است که توسط هوش مصنوعی بر اساس سطور جدول تولید شده است:
برش ۱۳۱۳–۱۳۲۰
در برش ۱۳۱۳ تا ۱۳۲۰ فضای جامعه و دانشگاه زیر سایۀ سرکوب و کنترل نامرئی است؛ احزاب، اصناف، مطبوعات مستقل و نهادهای مدنی غایباند و ارادۀ عمومی تعطیل شده و فکر، بدون امکان نشر و توزیع، تحت کنترل قرار دارد. در این دوره، نوعی انسداد همراه با انتظار حاکم است؛ فعالیت علمی غیرسیاسی و اعتراضهای موردی و باریکهای (مشهود و نامشهود) دیده میشود، بدون هیچ سازمانیابی (حتی صنفی)، تکوجهی و عمدتاً علمی، غیرتولیدی، با تکاعتراضها و آرماندار شدن معدودی از افراد که اوجش در ماجرای دستگیری ۵۳ نفر است و در عین حال، دانشگاه به مثابه نهادی علمی و آموزش عالی، در حال ظهور است.
برش ۱۳۲۰–۱۳۳۲
در برش ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲، فضای سیاسی-اجتماعی ابتدا شبهدموکراتیک (۲۰–۳۰) و سپس دموکراتیک (۳۰–۳۲) است و احزاب، تشکلهای صنفی، مطبوعات و نهادهای مدنی فعال میشوند و نهضت ترجمه، حزب توده، مذهبیون نوگرا و مذهبیون کلاسیک در این فضا حضور دارند. سازمانیابی دانشجویی علنی، قانونی، پارلمانی و مدنی است؛ تولید اندیشۀ علمی رو به گسترش است و فعالیت سیاسی در سطحی گسترده همراه با پیوند با مولدین شکل میگیرد، دانشجویان بازوی احزاباند (هواداری حزبی و گرایش ملی)، انجمن اسلامی و «سازمان دانشجویان» با وجوه علمی، سیاسی، فکری و صنفی پدید میآیند، تولید فکری آغاز میشود، پیوند با نهضت ملی برقرار میگردد و دانشجو به «نیمچهره»ای علمی–سیاسی در پشت جبهۀ نهضت ملی و کمککار احزاب بدل میشود.
برش ۱۳۳۲–۱۳۳۹
در برش ۱۳۳۲ تا ۱۳۳۹، پس از کودتا، فضای سرکوب پلیسی–امنیتی حاکم است، نهضت مقاومت ملی در خفا و زیر سایۀ مصدق عمل میکند، تنها معدودی احزاب حکومتی حضور دارند و انباشت فکری پیشین و ادامۀ تولید با ادبیات استعارهای دنبال میشود. انسداد و التهاب و انتظار و آنتاگونیسم (ستیز) فضا را شکل میدهند؛ فعالیت علمی–سیاسیِ اعتراضی جریان دارد، ارتباط دانشگاه با نهضت مقاومت ملی برقرار است، سازمان دانشجویان به صورت نیمهمخفی–نیمهعلنی عمل میکند، فعالیتها سیاسی و صنفی هستند، تولید اندیشه ادامه مییابد و نقاط عطفی چون ۱۶ آذر، بحران کانال سوئز ۳۵ و ماجرای دکتر اقبال ۳۹ رخ میدهند، دانشجو به «نیمچهره»ای علمی–سیاسی–مبارزاتی و «بارکش دوران» بدل میشود.
برش ۱۳۳۹–۱۳۴۲
در برش ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۲، دوباره فضای شبهدموکراتیک پدید میآید؛ احزاب قدیم تجدید فعالیت میکنند و تشکلهای نو مانند نهضت آزادی و جمعیت مؤتلفه شکل میگیرند و تولید ادبیات روز و نشستهای ادبیات جهان ادامه مییابد. سازمانیابی علنی است و ترکیبی از فعالیت علمی، سیاسی، اعتراضی و فکری در دانشگاه دیده میشود؛ رابطه با روحانیت و احزاب برقرار است، انجمن اسلامی دانشجویان به لحاظ کمی و کیفی گسترش مییابد، وجوه فعالیت سیاسی، صنفی و اجتماعی (حضور در حوادثی مانند سیل و زلزله) گسترش پیدا میکند، تولید پرسشهای کیفی و ارزیابیهای کیفی فزونی میگیرد، و رخدادهایی مانند بهمن ۴۰ و ۱۵ خرداد ۴۲، همراه با حضور چهرههای ملی، مذهبی و چپ، دانشگاه را به یک چهرۀ علمی–سیاسی–مبارزاتی و پشت جبهۀ احزاب و «پیشبرندۀ دوران» و «موزع» بدل میکند.
برش ۱۳۴۲–۱۳۴۹
در برش ۱۳۴۲ تا ۱۳۴۹، فضای عمومی دوباره زیر سیطرۀ سرکوب و غیبت احزاب قرار میگیرد، در حالیکه بناگذاریهای پنهان سیاسی در حال شکلگیری است و ادامۀ نسبی تولید اندیشه با ادبیات انقلابی جهان و ادبیات استعارهای جریان دارد. فاز مبارزه قهرآمیز پررنگ میشود؛ فعالیت علمی، سیاسی، فکری و اعتراضی دانشجویان ادامه دارد، رابطه با احزاب نابرقرار است و عضوگیری پنهان سازمانی صورت میگیرد، انجمنهای نو با کارکردهای سیاسی، صنفی و اجتماعی (در نسبت با مصدق، تختی، فوتبال، و حوادثی چون ماجرای اتوبوس) فعالاند، تولید فکری با جمعبندیهای تاریخی و رخدادهایی مانند «کارتوضیح ۴۶»، «شیراز ۴۶» و «اتوبوس ۴۹» همراه میشود و در سایۀ چهرههای پیشین، دانشگاه به سنگر یگانۀ علمی–سیاسی–مبارزاتی و «بارکش دوران» بدل میگردد.
برش ۱۳۴۹–۱۳۵۶
در برش ۱۳۴۹ تا ۱۳۵۶، فضای سرکوب امنیتی–پلیسی و غیبت احزاب تداوم دارد، اما نوسازمانها حضور مییابند و تولید اندیشه در پیوند با ادبیات انقلابی جهان و ادبیات پشت جبهه گسترش پیدا میکند و فاز مبارزۀ مسلحانه برجسته میشود. سازمانیابی علمی، سیاسی، فکری و انقلابی برقرار است؛ حسینیهها و نوسازمانها به پایگاههای اصلی بدل میشوند، اردوهای عضوگیری و دو طیف سازمانیافته با حوزههای مشترک (اتاقها) شکل میگیرند، فعالیتهای سیاسی، صنفی و اجتماعی با قالبهایی مثل ایرانگردی، شهرگردی، مساجد و مدارس بروز میکنند، تولید فکری جدیتر میشود، رخدادهایی چون تظاهرات ۵۰–۵۱ و موج دستگیریها از نقاط عطفاند و دانشگاه به مثابه سنگر انقلاب، بازوی سازمانها و «موزع» مبارزات، در حال ظهور یک چهرۀ علمی–سیاسی–فکری–مبارزاتی است.
برش ۱۳۵۶–۱۳۵۹
در برش ۱۳۵۶ تا ۱۳۵۹ فضای جامعه و دانشگاه با گشایشها و سپس انقلاب تعریف میشود؛ احزاب، سازمانها و اصناف دوباره و بهصورت متکثر پدیدار میشوند و نوعی نظم حداکثری بر بستر سرریز انباشتهای قبلی و انباشت انبوه جدید شکل میگیرد. فاز انقلابی با وجوه علمی، سیاسی، فکری و انقلابی کاملاً برقرار است، طیفهای بسیار متنوعی از سازمانهای یافتۀ سیاسی، صنفی و انقلابی (از جمله سپاه، جهاد، هیئتها و شوراهای محلات) فعالاند، اردوهای عضوگیری همهجانبه برگزار میشود، میل به صدور بیانیه و تحلیل فراگیر است، رخدادهایی مانند شریعتی ۵۶، تبریز ۵۶، ۱۳ آبان ۵۷، دی ۵۷، ماجراهای خوابگاهها و سفارت ۵۸ و انقلاب فرهنگی ۵۹ نقاط عطف این دورهاند و دانشگاه چهرهای مذهبی–فکری–مبارزاتی–انقلابی مییابد و به پشت جبهۀ احزاب، پشت جبهۀ حاکمیت و موزع حرفهای نیروها و ایدهها تبدیل میشود.
برش ۱۳۶۲–۱۳۶۸
در برش ۱۳۶۲ تا ۱۳۶۸ فضای عمومی با انسداد و رانت فعالیت مشخص میشود؛ احزاب حکومتی، حاکمیتی و سنتی میداندارند، بر انباشت پیشین تکیه میشود و در عین حال تثبیت نظام و غلبۀ «درسیبودن» و بیتفاوتی سیاسی در دانشگاه رخ میدهد. انسداد حمایتی برقرار است، نسبت دانشگاه با نهادهای رسمی و رگههایی از پیوند با احزاب وجود دارد اما روند طبیعی تکامل جنبش دانشجویی تعطیل و به ساحت رانتی کشیده میشود، انجمنهای اسلامی (تحکیم) در پیوند با قدرت و نهادهایی چون جهاد، کارکردی عمدتاً درسی، حکومتی و حامی قدرت پیدا میکنند، در حالی که اعتراضها بیشتر متوجه یک جناح از قدرت است تا کلیت آن.
برش ۱۳۶۸–۱۳۷۶
در برش ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۶ نوعی گشایش درونی و همزمان انسداد بیرونی دیده میشود و رگههای تحول درون ساخت قدرت و جامعه ظاهر میگردد؛ احزاب نوِ درونحاکمیتی و موج اول سازمانهای غیردولتی (NGOها) شکل میگیرند و انباشتهای نو همراه با نوعی نهضت ترجمه و بازسازی فکری پدید میآید. در دانشگاه، ترکیبی از وضعیت درسی، حمایتی و اعتراضی دیده میشود؛ انجمنهای اسلامی (تحکیم) و انجمنهای علمی فعالاند، وجوه سیاسی و فرهنگی در کنار هم حضور دارند، رگههایی از تولید فکری و تحلیلی شکل میگیرد، اعتراضهای دقیقتر (مثل اعتراض به «تحلیل ۷۰» و واقعۀ پلیتکنیک ۷۴) بروز میکند و دانشگاه در جایگاهی درسی–حکومتی–اعتراضیِ دقیق، هم حامی قدرت و هم معترض به بخشی از آن عمل میکند.
برش ۱۳۷۶–۱۳۸۶
در برش ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۶ گشایش درونیِ محسوس و گشایش بیرونیِ نسبی در کنار فروکش تدریجی و شکلگیری یک وضعیت شبهانسداد دیده میشود؛ احزاب و نواحزاب درونحکومتی فعال میشوند، «غلهها» یا لایههای مختلف نیروها تحرک پیدا میکنند، انباشتهای پیشین سرریز میشود، نهضت ترجمه ادامه مییابد، انباشت جدید و تولید ژورنالیستی رشد میکند و فاز «مدنیِ اصلاحاتِ شبهمنسد» پدید میآید. در دانشگاه، وضعیت شبهعلمی–اعتراضی همراه با برقراری و سپس توقف نسبی حرکتها حاکم است؛ انجمنهای تحکیم، انجمنهای علمی و انجمنهای مستقل با انشعابها و ماکتهای سازمانی مختلف فعالاند، فعالیتها وجوه سیاسی و فرهنگی و رگههای تازهای از کنش را در بر میگیرد، تولید فکری نسبی است و رخدادهایی چون خرداد ۷۶، دی ۷۶، کوی ۷۸، خرمآباد ۷۹ و خرداد ۸۲ نقاط عطف این دورهاند و دانشگاه در قالبی «انجمنی»، شبهعلمی–سیاسی و در عین حال در چارچوب «اردوی اصلاحات» بازتعریف میشود.










