کتاب «لهیب جاویدان آذر» – مباحث شهید صابر پیرامون دانشگاه و جنبش دانشجویی
در سالگرد رخداد جاویدان ۱۶ آذر، مجموعهی پیشرو به عنوان دستمایهای برای مطالعه، تامل و نقد نسل نو و به ویژه دانشجویان فعال، در اختیار مخاطبان قرار میگیرد. مقالات و گزارشهایی که در این مجموعه گرد آمدهاند مشتمل بر نوشتهها و سخنرانیهای معلم شهید هدی صابر پیرامون دانشگاه و جنبش دانشجویی هستند که جملگی در فاصلهی سالهای ۱۳۷۷ تا ۱۳۸۶ نگاشته یا ایراد شدهاند. ذکر چند نکته در خصوص این مجموعه ضروری است: مجموعه تنها مشتمل بر آن دسته از متونی است که تاکنون گرداوری شده و در دسترس بودهاند. هنوز بسیاری از سخنرانیهای شهید صابر که به مناسبتهای مختلف در خصوص جنبش دانشجویی صورت گرفته، تنظیم و تدوین نشدهاند و در نتیجه، نمیتوان این مجموعه را دربردارندهی تمام سخنرانیهای شهید …
کتاب «لهیب جاویدان آذر» – مباحث شهید صابر پیرامون دانشگاه و جنبش دانشجویی ادامه مطلب




سیدحسین موسوی – 




طرح «توسعه مهارتهای پایه» و «تشکیل گروههای کارآفرینی و آموزش بانکپذیری» در سکونتگاههای غیررسمی زاهدان با حمایت بانک جهانی، به سفارش وزارت مسکن و مدیریت هدی صابر از خرداد ماه سال ۱۳۸۸ با افق زمانی ۱۵ ماه آغاز به کار کرد.
هدی صابرـ در میانهی دهه ۴۰ که در حیاط ایرانِ «ما» به رغم حاکمیت «آنها» و سرکوب و سانسور سازمانیافته و انواع «پیش»گیریها و نیز لمپنیسم هدایتشده در این گوشه و آنسئها، هم حیات بود، هم چشمانداز و دریچههای رو به افق، هم تولید مایهدار اندیشه، هم پردهپرده و لوحهلوحه محصول از فیلم و فیلمنامه و پیِس و صحنه و کلام آهنگین و رمان دلنشین و آوا و نوا و ترانههای اعتراض و هم حجب و حیای عمومی و هم گویشها و نگاههای وزین و متین و «مهار»دار و هم آموزگاریهای پرحکمت و پربار، منِ نوپا یک بار د اول دبستان و یک بار در سوم دبستان دو عتاب ویژه و شوکگونه شنیدم: اولبار در زمستان ۴۴ او با مشاهده یک پرچم ایران به عنوان روانداز بساط لبوفروش، چنان برآشفته به خانه وارد شد که ما در سکوت محض ناظر تخلیهی بغض و تعصبش بودیم… 
دانشگاه از وجد ملی به حزن ملی و از مدار ملی به جایگاه محلی نقل مکان شدَست و اسباب کشیدَست. دانشجو نیز خسته سَت و دلزدَست و نگاه به بیرون است و این هر دو، مسئلهای ملی است. چنان چه یک مسئله ملی اصلی تر و تاریخی تر در این میهن حل شده بود و احزاب و نیروهائی صاحب مکان و امکان، امنیت دار و حقوق دار در عالم “واقع” وجود داشتند، دانشگاه نیز در حد و جایگاه خویش واقع و ظاهر میشد. حال که این چنین نیست، دانشگاه به عنوان وجدان بیدار جامعه ایران که در کما باشد، چه شود.
در گنجینه ملی شعر ایران ما، منظومهای است پر تشعشع که به همراه صفت “معنوی”، موصوف “مثنوی” را حامل است. و مثنوی معنوی نیز با اتصال به نام مولای بلخ، خود کوته عبارت سه عنصرۀ آهنگین و دلنشینی را بر طاقچۀ بصر و نظر قرار میدهد: مثنویِ معنویِ مولوی. اگر نِی را سازِ سوز بشناسیم، مثنوی من نامه یا گفتِ درونیِ سوزناک مولانا با مخاطب است. نی پاشنده هم “حرف” است و هم “درد”. زانجا که درد و حرفهای صاحب مثنوی، در سالهای پختگی او- پنجاه و پنج تا شصت سالگی- تصنیف شده است، مثنوی را به پالودهای برگرفته از درد و حرفهای پخته و برشته بدل کرده و مردمانی را نسل به نسل به همراه مصنّف اش، نالان کرده است:


آیا ایرانیان بهصورت تاریخی مشارکتگریز بودهاند و اهل کار جمعی نبودهاند؟ با فرض وجود شواهدی در تأیید این پرسش، علل تاریخی و اجتماعی مشارکتگریزی ایرانیان و راهکار برونرفت از این وضعیت چیست؟ این پرسشهای کلیدی در گفتوگوی زندهیاد هدی صابر با دکتر پرویز پیران، جامعهشناس و استاد دانشگاه، در چارچوب پژوهش «گذری بر پیشینه و موقعیت نهادهای خدمترسان در عرصه حمایتی»، مورد بحث و بررسی قرار گرفتهاند. پیران وفق یافتههای پژوهشی خود بر این باور است که فرد ایرانی در عرصههای غیررسمی، مذهبی، خانوادگی و عشیرهای «مشارکتجو» و «دیگرخواه» است، اما در عرصههای مدنی، رسمی، مشاع عمومی و شهری، «غیرمشارکتجو» و «خودخواه» است. وی در توضیح عوامل شکلگیری زمینههای تاریخی غیرمشارکتی در ایران، در سطح کلان به استبداد ایرانی اشاره میکند.
در پژوهش «گذری بر پیشینه و موقعیت نهادهای خدمترسان در عرصه حمایتی» که با مدیریت زندهیاد هدی صابر انجامگرفته، ظرفیتها و سازوکارهای بومی نهادهای حمایتی در ایران مورد بررسی قرار گرفتهاند. مصاحبه پیش رو از مجموعه این طرح پژوهشی است که در سال ۱۳۸۴ انجام گرفته است. گرچه بسیاری از اعداد و آمارهای ارائهشده در این مصاحبه مربوط به آن سال بوده و اکنون تازگی ندارد، اما اولاً بیانگر یک فکت در گذشته نزدیکدست (حدود دوازده سال پیش) ایران است و ثانیاً مصاحبه بیانگر روندها و سازوکارهایی است که همچنان معتبر بوده و گذر زمان دهساله تأثیر چندانی بر آنها ندارد. 
