پر یادگار: نخستین دفتر از دلنوشتهها
کتاب پیش رو دفتر اول از مجموعه دل نوشتههای شهید هدی صابر تحت نام پر یادگار (۱۳۸۳-۱۳۸۰: بازداشتگاه ۵۹ عشرت آباد و زندان اوین) میباشد. این کتاب مشتمل بر ۲۶ نثر شعرگونه و متن ادبی ـ اجتماعی کوتاه از شهید صابر است که به مناسبتهای مختلف در دوران زندان نگارش یافتهاند. تصویر دستنوشته برخی قطعات نیز در انتهای کتاب آمده است. شعر «پر یادگار» یکی از به یادماندنیترین قطعات نگاشتهشده توسط شهید صابر در تشریح چگونگی پیوند خوردن با شخصیت شهید محمد حنیفنژاد در سیر زندگی شهید صابر است که پیش از این نیز در نشریه چشمانداز ایران منتشر شده بود. عنوان همین شعر وزین برای این مجموعه انتخاب شده است. مطالعهی این اشعار، خواننده را علاوه بر مسیر زندگی شخصی و …







«به نام رفیق اول و آخر» مهندس سلام. روح رهایی طلبت بالاخره از پیکر خسته و کوفته ات، بیرون زد و پر گرفت. در رخ بی رخی با مرگ، اهل تقلا نبودی و سبکی روح را بر فرسودگی جسم ترجیح می دادی. شاید قطره قطره و درج به درج، جان فرسودن و خود مستهلک کردن، سخت تر است از یک لحظه جان دادن و روح رهاندن. مهندس خسته نباشی. از مصرف بی وقفه جوهر جان در طول زمان و در زنجیره مایه گذاری دوران به دوران در انجمن اسلامی دانشجویان دهه بیست، نهضت مقاومت ملی دهه سی، نهضت آزادی دهه چهل، حمایت از جوان اولان چهل – پنجاه، شورای انقلاب و مجلس و سازمان برنامه صدر انقلاب، کشتار تاریخی مهر ۵۸ در خزانه، نشر اندیشه در شرکت انتشار، موضع گیری یگانه در قبال برنامه تعدیل ساختار اقتصادی و ادغام در اقتصاد سرمایه داری جهانی، پخشانی «دیدگاه» توسعه درون زا در ایران فردا و نی ناله های یک دهه اخیر…
در بندی به سر میبرم که وضعیتی بهتر از بسیاری از زندانیان دارم!! همبندیانی که به اتهام یک بار حضور در اجتماعات خیابانی به ۳ تا ۶ سال زندان و به جرم دریافت یک ایمیل و پاسخ به یک تماس تلفنی، به اشد مجازات محکوم شدهاند. احکامی که به طور عمده توسط بازجوها و سربازجوها تعیین میشود و شعب، آن را تأیید میکنند. همچون حکم بدوی عماد بهاور عضو جوان نهضت آزادی ایران به مدت ۱۰ سال که در نوع خود هم هشدار به جوانان مایل به کار سیاسی است و هم تصفیه حساب تاریخی با نهضت آزادی. دو بزرگوار سپیدموی و چروکچهره؛ در حالی که دستگاه «قضا» را، ارادههای امنیتی و نظامی احاطه کردهاند، از شما انتظار اقدام، نامنتظر است. لیک انتظار آگاهیبخشی و تکاپو برای حراست از «جان»های در خطر «عدم» و عمرها و فرصتهای همبندیان و نیز دیگرانی که به جرم حمل «اندیشه» در دیگر زندانهای کشور به سر میبرند، برقرار است. هم چنان که سنت دیرینهتان بوده است.
مصاحبهای که در پی میآید، در سال ۱۳۸۹ در دوماهنامه چشمانداز ایران منتشر گردیده و طی آن، شهید هدی صابر به بیان دیدگاههای خود در خصوص توسعه در جهان امروز و موانع آن در جامعه ایرانی پرداخته است. در بخشی از این مصاحبه آمده: «زمینی شدن و کم هزینه شدن قدرت، پادزهر تقدس قدرت و هزینههای ناشی از آن در ایران است. اکنون جثّه رانت، بس عظیمتر و لایههای آن بس ضخیمتر شده است. ماه قبل بانک مرکزی چنین گزارش داد که ۱۰۰۰ مؤسسه اعتباری در ایران فعالیت میکنند. اینان کهاند و چهاند؟ عموماً بدون مجوز و در کادر درون حاکمیتاند. بیرون از این کادر که میتواند موسسه اعتباری راهاندازی کند؟ از سویی در کادر واگذاریها و کارسپاریهایی چون مخابرات، صدرا، عسلویه و حتی پروژههای عمرانی خرد شهری، رانت ماهیت نظامی پیدا کرده است.». متن کامل این مصاحبه را در ادامه میخوانیم.
قواره ایران پهلوان و جهان پهلوان در «میانه» خالی است و «جای»اش، جای سبزی است. در ورزش تهی از منشِ دولت زده و در خاکستری مکدر امروزه ایران، جای خالی پهلوان، عیان تر و سبزینهی سبزی اش، مغزپستهای تر و ریحانی تر است. برای برخیها از این «گونه»، دل بهانه می گیرد و منقبض می شود. در این آشفته بازار اکنونی، دلِ ملی، «بونه» تختی دارد و در نبودش، تنگِ تنگ است. مجموعه «جای خالی، جای سبز»، «یاد»پهلوانِ غایبِ حاضر را پاس می دارد. این مجموعه ارزانی به آنی است که هرچه فاصله زمانی وداعش با ما بعیدتر می شود، نزدیک تر احساسش می کنیم. 
امام حسین، یک باور دارد؛ خبر دارد و خبرش هم این است که زاویهی انحراف منفرجهای از پروژهی محمد و علی و مشایعتکنندگانش رقم خورده؛ من آمدهام آن زاویهی انحراف را سر جای اولش ببرم. اصلاح را صورت بدهم. پیرو خبر، متنی هم داشته است. خودش هم متن بوده. متنی هم میآورد. اما جز اینها، مایه را هم میگذارد. آن مایهای که خدا در سرفصل خلقت آدم گذاشت، انسانها هم در فصلهای تحولی تاریخ، آن مایه را مصرف کردهاند، امام حسین هم آن مایه را مصرف میکند. مایهای که امام حسین میگذارد – نه به عنوان اینکه ما یک فرد مذهبی یا شیعه هستیم؛ نه ـ مایهای است که دوز آن دوز کیفیای است؛ این مایه به همه رسیده است.
