دربارهی طرح
طرح پژوهشی «پیشینه و سازوکارهای نهادهای تامینی و حمایتی در ایران» که پس از انعقاد قرارداد میان «موسسهی عالی پژوهش تامین اجتماعی» و «خانهی پژوهش نواندیش» به اجرا گذاشته شد، با سپری شدن دورهی زمانی پنجماهه ـ از نیمهی آذرماه ۱۳۸۴ تا نیمهی اردیبهشتماه ۱۳۸۵ ـ به پایان رسیده است. علاوه بر مصاحبههای مذکور، تحقیقات تاریخی، وقفنامهها و … نیز برای انجام این پژوهش مورد استفاده قرار گرفتهاند.
در چارچوب این پژوهش طی ۳۰۰ جلسه، با ۶۰ نفر از اساتید دانشگاه و صاحبنظران تاریخ اجتماعی ایران، بانیان و مدیران نهادهای خدمترسان (اعم از وقفی و غیروقفی)، مدیران دستگاههای اجرایی عرصهی تامین و حمایت، مدیران سازمان اوقاف و صاحبنظران مبانی فقهی ـ حقوقی وقف گفتوگو صورت گرفته است.
مطابق آنچه در گزارش پژوهش مشاهده میشود، پیش از آغاز گفتوگوها و انجام مصاحبهها، دو فرض پایه به عنوان فروض آغازین پژوهش مدنظر قرار گرفتهاند:
- قابل توجه بودن ظرفیت تاریخی و کنونی نهادهای خدمترسان در عرصهی عمومی
- وجود سازوکارهای (مدیریتی، تامین منابع مالی، جذب نیروی انسانی) بومی قابل کشف در نهادهای خدمترسان عرصهی عمومی.
بر این اساس، حدسهای پژوهش در سه مورد سامان یافته است:
- بانیان نهادهای خدمترسان، عموماً برخوردار از انگیزههای مذهبی و انسانی، پیگیر برای تحقق ایدههای نخستین، پرارتباط و خالق امکان و حامل دستاوردند.
- نهادهای سنتی خدمترسان با چالشهای تاریخی خاص خود و نهادهای نوین با چالشهای اجتماعی خاص خود مواجهاند.
- تعامل مطلوب و کارآ میان دستگاههای اجرایی عرصهی تامین و حمایت با نهادهای خدمترسان موجود نیست.
آنگاه چارچوب پرسشها از هر یک از طیفهای مصاحبهشوند طراحی شده که پرسشهای مربوطه در گزارش طرح در دسترس است. مصاحبه با صاحبنظران عرصهی تاریخ اجتماعی در پنج مفصل تاریخی شامل عهد باستان، دوران مغول، دوران صفویه، دوران قاجار و دوران پهلوی طراحی شده است.
در همین حال، پژوهش برای بررسی موقعیت نهادهای خدمترسان به میدان تهران اکتفا نکرده و موقعیت این نهادهای را در قطبهای جغرافیایی خیرات و مبراتی ایران نظیر شهرهای کرمان، شیراز، اصفهان، مشهد، کاشان، یزد، زاهدان و تبریز نیز پیکاوی کرده است.
یافتههای پژوهش
مطابق گزارش شهید صابر، پژوهش در پایان مرحلهی جمعآوری و تنظیم اطلاعات، به درک و دریافتهای مرحلهای در محورهایی چند دسته یافته است که بدینترتیب قابل مطالعه است:
- نهادهای سنتی و نوین خدمترسان، از توان و نظام جذب ـ تخصیص قابل اعتنایی برخوردارند.
- نهادهای سنتی خدمترسان، جالب اعتماد اجتماعی و نهادهای نوین خدمترسان، در مسیر اعتمادسازی گام برمیدارند.
- سطوح میانی جامعهی ایران در چارچوب هیئت امناء و هیئت مدیرهی نهادهای سنتی، الگوی مدارا ـ همگرایی مطلوبی را نمایان کردهاند. همین لایهها در بدنهی نهادهای نوین نیز بهطور نسبی موفق ظاهر شدهاند.
- نهادهای خدمترسان، خصوصاً نهادهای سنتی، با عنایت به چالشهای دیگر منزلگاههای اجتماعی (احزاب، اصناف، شوراها، مطبوعات و …) از معدود کانونهای جاذب ظرفیتهای اجتماعی و نیز امنترین آنها محسوب میشوند.
- اصلاح بخشی از موارد تخصیص سنتی (اطعام، خردهمستمری، خرده کمک جنسی) و هدایت منابع به سمت آموزش حرفهای و اشتغال، ضرورتی محسوس است.
- شواهدی از کاربست روشهای نو و تکنیکهای جدید در نهادهای خدمترسان هویداست. عرصهی خدمترسانی غیروقفی، فعالتر و جاذبتر از عرصهی خدمترسانی ناشی از وقف است.
- عرصهی وقف با چالش اصلی عدم اعتماد ناشی از سمتگیری دولتی، تصاحب و نامزدایی مواجه است.
- مستقل از ضرورت اعتمادسازی، ضرورت نوسازی در وقف نیز قابل عنایت است.
- موضوعات نو در عرصهی وقف، نشانگر وجود ظرفیت برای نوسازی و تحول در کاربریهاست.
- نهادهای خدمترسان از حمایت لازم و پایدار دستگاههای اجرایی برخوردار نیستند.
پیشنهادهای پژوهش
در پرتو یافتههای پژوهش و نیز با عنایت به:
- روند رشد جمعیت
- مجموعه مسائل نوپدید اجتماعی
- پرمخاطره بودن نسلهای جدید جمعیتی
- کارآیی نهادهای خدمترسان
- کمکارآیی و سنگینی دستگاههای اجرایی و دوری آنها از ایدهپردازی و نورورشی
دستیابی به الگوی کارشناسیشده تعامل میان دستگاههای اجرایی در موضع «سیاستگذار ـ حامی» و نهادهای خدمترسان در موضع «ایده ـ اجرا» ضروری است.
***
لازم به ذکر است که مدیر این طرح (و مصاحبهکننده و ویراستار) شهید هدی صابر و همکاران طرح آقایان محمود طاهر احمدی (پژوهشگر و سامانده متنها)، میکائیل عظیمی(پژوهشگر و سامانده متنها)، حنیف صابر (دستیار پژوهش) و نادر هدایت (پیادهکنندهی متن مصاحبهها) و خانم مهتا وزوایی(پژوهشگر و سامانده متنها) بودهاند.