هدی صابر آنگونه من می‌شناختم

 بنام حضرت دوست

حسن طائی – آن روز که آن دانای یکتا و حکیم مطلق، بنای این گنبد مینا می‌کرد، عقل و عشق، علم و قلم، خواندن و حکمت را بر تارک آن نیکو نشانید و از انسان‌ها که در آفرینش ز یک گوهرند، بر محبت و دوستی، عدل و انصاف، صدق و صفا، مدارا و مروت پیمان گرفت تا از کسانی که فارغ از هیاهو به کار پرورش مداوم انسان‌ها و کشف اندیشه‌های ظریف بشری همت می‌گمارند، پاس داریم.

بدون شک هدی صابر یکی از شخصیت‌هایی بود که دارای وجوه اندیشه‌ای در عرصه‌های گوناگون و از سوی دیگر کنشگری اجتماعی بود. او هنرمندانه و عاشقانه تلفیقی ناب از نظریه و عمل را در هم آمیخته و عمر و تلاش خود را صرف خوش‌زیستی آدمیان بویژه فرودستان جامعه خویش کرده بود.

هدی فردی عاشق مردم، علاقمند به رشد و توسعه فردی و اجتماعی فرودستان، مهربان و اهل همدلی با نیازمندان، فداکاری تا پای جان و اهل ایثار برای بهبود وضعیت کلی زندگی ایشان بود. البته در کنار این خصائل انسانی و نیکویی که داشت مدیر و مدبر، منظم و بسیار پرکار نیز بود. این مجموعه صفات باعث گردید که او در عمر کوتاه خود منشا آثار گوناگون علمی، اجتماعی، فرهنگی و هنری گردد. در این نوشته سعی خواهم کرد که صرفا به برخی از ابعاد شخصیتی ایشان بپردازم، البته آنگونه که من می‌شناختم.

او جستجوگری نو اندیش و کارآفرین‌ی اجتماعی بود. تمامی دستاوردهای بشری نتیجه جستجوها و تلاش‌های شخصیت‌های بوده است که برای نفع شخصی یا بهروزی اجتماعی سایر آدمیان بسر انجام رسیده است. این فکرهای خلاقانه و ایده‌های جدید با هر نیتی انجام شده باشند، زمانی مفید و دارای اهمیت هستند که به حل یک مسئله اجتماعی بیانجامد که کارگشای زندگی مردم باشد. اینجا است که مسئله یادگیری و نوآوری پا به میدان می‌گذارد. در واقع، وقتی در تلاش برای ایده‌های نو هستیم که منجر به خلق ارزش اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی یا سیاسی می‌شوند، به عرصه یادگیری اجتماعی و  نوآوری اجتماعی وارد می‌شویم.

یادگیری اجتماعی نوعی یادگیری تعاملی بین انسانها، محیط اجتماعی و رفتارهاست و بگونه‌ای عمل می‌نمایند که هریک می‌توانند بر دیگری تاثیرگذار باشند. نکته مهم این است که هیچ یک از این سه جزء را نمی توان جدا از اجزای دیگر به عنوان تعیین کننده رفتار انسان به حساب آورد. ( جبر یا تعیین گری متقابل)

نوآوری اجتماعی مفهومی چندبعدی و پیچیده است که در رابطه با نوآوریها در روابط اجتماعی، تحول حاکمیتی و سیستم‌های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زیست محیطی مورد استفاده قرار می‌گیرد. به عبارت دیگر راهی جدید برای پرداختن به نیازهای پیچیده انسانها، نظام حکمرانی و محیط اجتماعی است تا با درگیر نمودن همه افراد، راه حلهای نوآورانه‌ای برای حل معضلات ارائه دهد.

انتظار می‌رود که برایند این دو مرحله یادگیری و نوآوری اجتماعی، کارآفرینی اجتماعی باشد. البته تعاریف گوناگونی پیرامون این اصطلاح وجود که حاکی از بسیط بودن این مقوله است. این اصطلاح اشاره به سه مسئله دارد، ابتدا مشاهده یک کاستی یا نقصان که موجب ناخوشی بخشی از یک جامعه بویژه فرودستان شده است. دومین مرحله شناسایی فرصت‌هایی است که می‌تواند باعث کاهش این کاستی و خوش زیستی جامعه مورد نظر گردد. و اما سومین مرحله استفاده از این فرصت‌ها برای ایجاد، گسترش و یا بهبود ارائه کالا یا خدمتی است که وضع جامعه هدف را از یک تعادل پائین تر به تعادل بالاتر سوق می‌دهد.

این تعادل بالاتر نوعی خوش زیستی عینی و ذهنی برای جامعه یا بخشی از گروه‌های هدف به ارمغان می‌آورد. خوش زیستی عینی اشاره به امور کمی و مادی زندگی دارد که برای گردش زندگی فردی و خانوادگی بسیار پر اهمیت و موجبات آسایش ایشان را فراهم می‌کند. اما خوش زیستی ذهنی به کیفیت زندگی و نوعی خرسندی، شادمانی و لذت جویی توام با فضیلت و اخلاق است که کمال بخش زندگی آدمیان و موجبات آرامش روانی ایشان را بوجود می‌آورد.

طرفه آنکه هدی این همه را بدون منت و رشوت و از سر وظیفه و مسئولیت اجتماعی انجام می‌داد و برای خویش فضیلتی به حساب نمی‌آورد.

باری این نوشته کوتاه را برای یار سفر کرده به سوی دیار دوست نوشتم که مصداق بارز این بیت بود

آنچه می‌بایست، زیست

 آنچه می‌بایست، کرد

هدی صابر هم نیک بود و هم نیک زیست و هم نیک کارنامه‌ای از خویش برجای گذاشت.

  • منبع: یادنامه دوازدهمین سالگرد شهادت هدی صابر (سایت در فیروزه‌ای) 
اسکرول به بالا