سوگوارهای برای خرداد شرمگین
رضا زمانی – هدی صابر یک پدیده منحصربهفرد در تاریخ معاصر ماست. برای اثبات این موضوع فقط یک نمونه کتاب خارقالعاده «فروپاشی» شهید صابر است. یک جوان در سالهای آغازین دهه سوم زندگی، در زمانهای که تندروی ارزش بود، آنچنان با دقت و عمیق به تحلیل وقایع و رویدادها میپردازد که پس از قریب به چهل سال تأخیر در انتشار تحقیقاتش، ارزش نگاه ساختارمند او به وقایع را درک میکنیم. ابعاد وجودی و فعالیتهای عملی، پژوهشی، فرهنگی و رفتاری آقا هدی آنچنان گسترده است که پرداختن به هر جنبۀ آن، کملطفی در حق بقیه جوانب است.



مجتبی نجفی ـ چرا هدی صابر را میتوان کنشگر رادیکال مدنی و به تعبیری ” چریک مدنی” نامید؟ هدی صابر منتقد رادیکال نظام سیاسی مستقر بود اما آلترناتیو انتقادهای او نه انفعال بود و نه ناامیدی . پاسخ او به بحران ناکارآمدی و فساد افسارگسیخته و “غارت سیری ناپذیر نوکیسه های حاکمیتی” علاوه بر نقد صریح و رادیکال حاکمیت، ” ساختن” بود که در آموزش و توانمند سازی تعریف میشد. او ساختن را علیه بحران عدم انگیزه می دانست.
احسان شریعتی – 

هدی صابر ،روحی در آمیخته با هستی، تاریخ وجامعه بود. از دل حوادثی سخت برآمده بود ،امتداد تاریخ وحرکت را در وجود خود حس می کرد. هنوز لهیب جاودان آذر اهورایی ، فریاد استعلایی حنیف در خرداد خونین و… درتن او روان بود .در پی جهانی بی لغو،رفیق رهگشا را در امتداد پروژه داران می دید. لمس هستی، تاریخ وجامعه ارتقا وارتفاع بخش انسان مسئولی بودکه اورا به تجربه سیاست ورزی مدنی ونخبه گریز وارد کرد. حصار نگاه از بالا را شکست ودر عمق جامعه حل شد. همواره مساله کردن را جزیی از مساله شناسی می دانست. به جامعه دستور نمی داد وبرای آنها تعیین تکلیف تاریخی غیر راهگشا نمی کرد. به صحنه زندگی مدنی درآوردن جامعه در پی پرتوی از سیاست ورزی مدنی ازمون موفق او در سیستان وبلوچستان بود.
در جمع شدن دوستداران به نیت یادآوری و ذکر خیر دوست دو معنا یا مواجهه مندرج است. نخست آنکه چون هر کس از ظن خود یار دوست میشود تبعاً دوست را چنان توصیف میکند که خود شناخته است. از این رو بدیهی است آنها که ابعاد شخصیتی و اخلاقی گسترده تری دارند بیش از کسانی که تنها به خود مانوس و مشغولند، از همراهی و همدلی و همفکری مردم برخوردار شوند. این دسته انسانها بطور طبیعی در جایگاه سرمایه انسانی مردم قرار میگیرند و به سرمایه و نماد اجتماعی ملتی تبدیل میشوند.دومین معنایی که در مواجهه با دوست مندرج است. مفهوم خاطر و یاد و یادآوری است. در واقع هر یک از ما با جمع شدن در خانه یا مزار دوست نه تنها با فراموشی و تنهایی مبارزه میکنیم که در هر حضورخاطر دوست را به تناسب موقعیت زمانی که در آن قرار گرفتهایم از نو میسازیم …

سوسن شریعتی ـ بهانه این بحث دو یادداشت بود: یادداشتی که آقای رضایی دو سال پیش در سالگرد هدی صابر بر سر خاکش خواند:[۱] یادداشتی به تعبیر صابر، کلوزآپی به زندگی، منش و نگاه صابر به زندگی، به آدمها؛ و یادداشت دوم، نوشتهای بود از همین جنس به نگاه و رفتار و خلقیات هاله سحابی که در همان زمان به مناسبت مرگ آن عزیز نوشته بودم.[۲] این دو یادداشت، یک نوع نگاه به دو عزیز بود؛ دو انسانی که در اوج رفتند، وفادار به ارزشهایی که به آن باور داشتند و امروز برای ما نماد نوعی زیست و نوعی مرگ شدهاند، اما به هم بیشباهتاند و «ما»ی دوستدار در برابرشان دستخوش یک تردید میشویم: چگونه مخاطب میتواند از هر دو الگو بگیرد؟
با عرض تسلیت به مناسبت فرارسیدن ۲۱ رمضان روز شهادت آگاهی، آزادی، عدالت و برابری که در این روز تجسم این مفاهیم در وجود بشر، این جهان را بهسوی پروردگار بلندمرتبهاشترک گفت. و نیز با عرض تسلیت به مناسبت سالروز پرواز هدی صابر انسانی که با آرمان زندگی کرد و با آرمان جهان فانی را ترک کرد. با توجه به مناسبتهای این روز عنوان بحث من نیز درباره آرمان و آرمانگرایی است. پیش از شروع بحث ضروری است تا در مقدمه به نکتهای اشاره کنم که با آیهای که در ابتدای بحث قرائت کردم مرتبط است. وقتی صحبت از آرمان و آرمانخواهی میشود باید دقت کرد که این موضوع ما را درگیر با قهرمانپروری و قهرمان پرستی نکند. 
