«بنام خدا»
[مواجهه با تاریخ]
– سه شنبهای است در آستان غروبی نه چندان غمگین
در قلمرو حکومت سکوتی بس سنگین
– ماه پر تلألوِ کامل در پس زمینۀ آبی خوشرنگین
در قاب آسمان اوین به سان نگین
– تصادمی! تقارنی؛ هم شب چارده قَمَرین
هم چاردهِ برجِ امردادِ ایران زمین
– شب چارده؛ بیاختیار یادآور ماه بالغ منوّرین
و چارده مرداد؛ سالگشت مشروطه، نوگلِ سدۀ واپسین
– به ذهن که رجوع کنی ماه تابانِ شب چهاردهمین
کمک کار توصیف و تمثیل و تشبیه مصنّفین
– آشنا واژۀ کلام آهنگین
همردیف چشمانِ مشکین و طرّههای مُشکین
– مددیارِ نظم پردازانِ قدیم، میانه، نوین
صاحب جایگاهی در لالاییِ جان نوازِ مادر، پیش از خواب مَلمَلین
– نشانهای برای عشاق در شبهای بیم و امید نمکین
یا بهانۀ قراری برای پیوندی پس از یک «بله» شیرین
– و هم نماد روشنایی در دلِ سیاهیِ ننگین
از منظرِ انسانِ آرماندارِ صاحبِ مِهر و کین
– بگذار بگذریم از مکان شناسیِ سیارهای بسا دور از زمین
رو کنیم به موقع تاریخیِ مشروطه، گمگشته دیرینِ مردمِ این سرزمین
– جنبشی، تکانهای در حدود یک سده پیش ازین
راه برون رفتی از سلطنت مطلقه سیاهکاران قجرین
– ره یافتی که به ذهن مردمان مستأصل آن زمان شد نقشین؛
سلطنت مشروطه شود به پذیرش قواعد، به تمکین
– زمامداریِ «خدایگانِ» بیمهارِ سلاطین
اعتنا کند، ملزم شود به رعایت قوانین
– در بطن این آرمان بلندِ بحقِ نسلهای پیشین
دلها بسته شد به تأسیس عدالتخانهای با دیوارهای مرمرین
– چنین تصوری بوجود آمد در مخیّله قائمین، مجاهدین
که لق شدست دندان نیش زهرین حاکمین
– شوقی برخاست از ایجاد حزب و صنف و انجمنهای نوآئین
آگاهیها برتراوید، دل روشنیها به فروزید از نشریات وزین
– صور آزادی اسرائیل برخاست و سرود بشارت عارف از قزوین
نو دوران حریتی به پا شد به سان جشنی اهورایین
– اما برغم اینهمه دل خوشی مردمی و شکل بستن برخی انگارههای موسسین
کوته فصلی بود، فرّار بهاری بود آن جنبش آرمانین
– در شبان روزهای تنهاییِ مفرطِ بیهیچ همنشین
در تک افتادگی محضِِ بیآن و این
– با یارو به دیوار و درِ سنگین و آهنین
چه در حد فاصل چه دَر هواخوری کوتهِ تند
گذرین
– نیک فرصتی است برای اندیشه برای صحبت بیکلام متین
مغتنم اوقاتی است بهر پرسش و پاسخ با خود،
مصاحبتی پر طنین
– سلسله پرسشهایی از ابتدا، میانهها تا بازپسین
پیرامون موجودین، متقدمین، متأخرین
– سه شنبه عصری که دو چارده بودند قرین
ذهن من زیر باران چرا چراهای مشروطه، بارانی سوزنین
– چرا در بطن مام میهن بند نشد آن نوجنین
چرا پدران به فکر بستری، گهوارهای نبودند برای آن
نازنین
– چه شد که طمطراق و ذوق زدگی دوران آتشین
غلبه کرد بر دغدغه بناگذاری ساختارهای نهادین
– به چه روی احدی از میان انبوه فعالین
بهایی نداد به امکان باز برخاست مرتجعین
– چگونه شد که دوران، کوته مدتی پس از این
تن داد به چکمه، گزمه، عربده، سرپنجههای خونین
– چه سان عرصه مهیّا شد در پی سستی غافلین
برای رقص چندش آور احمد قصاب و پزشک احمدی
و لب دوزی عاشقین
– آیا ما مردم ایران زمین نسلی ز پی نسل آخرین
نذر داریم برای دور زدن و طی زمین و رسیدن به نقطه
اولین
– پژواک رگبار پرسشها پیچید در سرم در کاسۀ گنبدین
در این گیرودار در آخر هواخوری
– گنجشگکی از برابرم پرید پرنشاط جست و خیزین
بزبان خویش تند و تیز به گوشم گفت نیست مواجهه با تاریخ، اینچنین
– پرش وجدین و نجوای یادآورانه تلنگرین
۱۴ مرداد ۸۳
اوین