در نگاه دیگران

مجموعه مقالات نگاشته شده توسط فعالان عرصه‌ی اندیشه، سیاست و شاگردان و دانشجویان حول «بینش، روش و منش» شهید هدی صابر

لحظه دیدار

امیر طیرانی منبع: یادنامه‌ی دومین سالگرد شهادت لحظه دیدار نزدیک است باز من دیوانه‌ام، مستم باز می‌لرزد، دلم، دستم باز گویی در جهان دیگری هستم های! نخراشی به غفلت گونه‌ام را، تیغ های! نپریشی صفای زلفکم را، دست و آبرویم را نریزی، دل ای نخورده مست لحظه‌ی دیدار نزدیک است …   در زندگی هرکس لحظه‌ها و گذرهایی است که همچون یک نشان برای همیشه برای او باقی می‌ماند. نه می‌تواند آن را فراموش کند و نه دلش می‌خواهد آن را از یاد ببرد. روز چهارشنبه سی فروردین سال ۹۰ برای من از جمله‌ی آن روزهاست. از آن روز دوچیز برایم باقی مانده است، نخست صورت گرم هدی و بوسه‌ای اشک آلود که بر گونه‌های من و هدی به هنگام خداحافظی …

لحظه دیدار ادامه مطلب

هدی صابر و جنبش دانشجویی

اگر بخواهیم نوع رابطه‌ی هدی صابر با دانشجویان و دانشگاه و به طور کلی، نسل نو، را در چند عبارت کوتاه توصیف کنیم، با تقریب خوبی می‌توانیم ”برخورد روشنگرانه و نقادانه“ و ”برقراری رابطه‌ی آموزشی“ را دو کلید اصلی در این رابطه در نظر بگیریم. صابر در دورانی با نسل نو و جنبش دانشجویی از میانه‌ی دهه‌ی هفتاد تا اواخر دهه‌ی هشتاد خورشیدی، پیوند خورد که به زعم او آموزش‌های روشنفکران، نسل نو را به سمت و سوی تفرد، بی‌مسئولیتی و عدم تقید فردی و اجتماعی کشانده بود.

باب بگشا: طرحی نو در الهیات اجتماعی اسلام

معرفی و ارزیابی اجمالی مباحث قرآنی شهید هدی صابر (باب بگشا)منبع: یادنامه‌ی دومین سالگرد شهادت  سلسله مباحث قرآنی شهید صابر که با عنوان ”باب بگشا“ ارائه می‌گردید، به دلیل نوآورانه بودن، گره‌گشا بودن در شرایط امروز جامعه‌ی ایران و عمق و روش پژوهشگرانه، شایستگی آن را دارد که در محافل فکری و قرآنی ایران مورد مطالعه و بررسی دقیق‌تر و جدی‌تر قرار گیرد. نوشتار پیش رو مروری است اجمالی بر سیر شکل‌گیری و روند این مباحث که با این امید عرضه می‌گردد که گامی کوچک برای شناساندن بهتر اهمیت و جایگاه این مباحث بردارد.    ۱. زمینه و زمانه بحث برای اینکه بتوان به تحلیل و معرفی بهتری از مباحث ”باب بگشا“ دست یافت، ضروری است که مروری داشته باشیم …

باب بگشا: طرحی نو در الهیات اجتماعی اسلام ادامه مطلب

تاریخ و استعداد درنگ در آن

این نگاره نگاهی گذرا به اهمیت تاریخ و روش مواجهه‌ی با آن از منظر مجموعه نشست‌های ”هشت فراز، هزار نیاز“ ارائه شده توسط هدی صابردارد.نگاه صابر به تاریخ نگاهی کرونولوژیک(گزارش نگارانه)نیست گر چه او با استناد به فکت(fact)به تحلیل و دسته بندی رخدادهای تاریخ معاصر ایران و جهان نظر افکند . مجموعه“هشت فراز‌هزار نیاز“ازدرک یک نیاز شروع شد ، اصل این نیاز نگاهی استراتژیک به مسائل تا ریخی جهت کاربست آن در امروزین روز ما بود،نیاز و دشواره‌های مترتب بر نیاز را میتوان آغاز“تفکر“نامید.

”هشت فراز، هزار نیاز“ و تجهیر کنشگران ایرانی به بینش تاریخی

منبع: یادنامه‌ی دومین سالگرد شهادت مباحث ”هشت فراز، هزار نیاز“ شهید هدی صابر یک دوره‌ی کامل بررسی و تحلیل تاریخ معاصر ایران در قالب هشت فراز مبارزاتی مردم از جنبش تنباکو تا جنبش دوم خرداد (اصلاحات) را در بر می‌گیرد. این مباحث در طی سال‌های ۱۳۸۵ تا ۱۳۸۷ در حسینیه‌ی ارشاد به صورت سخنرانی و پرسش و پاسخ حاضران ارائه گردید. در آغاز بررسی هر فراز، یکی از چهره‌هایی که در آن فراز حضور داشته یا تحقیقاتی در زمینه‌ی آن فراز انجام داده است، به عنوان سخنران آغازین در مباحث حضور می‌یافت. مرحوم مهندس سحابی نیز در غالب فرازها، بحثی را در آغاز و به عنوان مدخل کار ارائه می‌نمود. در این نوشتار درصدد هستیم که به بحث و بررسی …

”هشت فراز، هزار نیاز“ و تجهیر کنشگران ایرانی به بینش تاریخی ادامه مطلب

خسته‌نباشی آقامعلم!

منبع: یادنامه‌ی دومین سالگرد شهادت من بچه بودم، شما هم بچه بودی. من هنوز هم یک بچه هستم، اگرچه پنج دهه از عمرم می‌گذرد… ما و شما همه ”بچه“ هستیم و ”بچه بودن“ خیلی خوب است. و بچه بودنمان همچنان ادامه دارد تا زمانی که: تعجب می‌کنیم، سوال داریم، و دوست داریم قصه را از اول بشنویم. و ”آقای صابر“ قصه را از اول برای ما گفت. *** سالن پر از همهمه بود، هر لحظه از گوشه‌ای صدایی به گوش می‌رسید. از اتاق‌های مشرف پنجره‌هایی رو به سالن باز می‌شد و صحنه‌هایی دیده می‌شدند. یک دنیا خبر، یک دنیا تنش، و یک عالمه حیرت و پرسش. سرعت وقایع به قدری زیاد بود که آدم فکر می‌کرد سوار چرخ و فلک …

خسته‌نباشی آقامعلم! ادامه مطلب

به یاد استادم، هدی صابر

دل‌نوشته‌ای از یک شاگرد منبع: یادنامه‌ی دومین سالگرد شهادت  به نام خداوند یاری گر که مهربانیش از حدافزون ورحمت خود را بی دریغانه برما میباراند، خداوند آزمون‌های سخت. در مجموعه نشست‌های باب بگشا از استاد شهیدمان (عملاً دیدیم ) آموختیم که : ¨ عضو فعال هستی هستیم پس بایستی منشی ، روشی و هدفی داشته باشیم ¨ نسبت به پیرامون خود حساس وفعال باشیم ¨ در طول زندگی خلاق و به دنبال ایجاد تغییر کیفی باشیم ¨ وجدان کار داشته باشیم ¨ مشکلات دیگران را بااشتیاق پیگیری نمائیم ¨ درخصوص زیست اطرافیانمان حساس باشیم ¨ انتقاد پذیر باشیم ¨ صداقت در گفتار،کردار،پندارمان داشته باشیم ¨ وآنچه نشان میدهیم همان باشیم ¨ پشتکار داشته باشیم ¨ استمرار در کار را فراموش نکنیم ¨ به آنچه میگوئیم عمل کنیم ¨ همدل و همراه باشیم ¨ سر …

به یاد استادم، هدی صابر ادامه مطلب

انسانم آرزوست…

منبع: یادنامه‌ی دومین سالگرد شهادت دی شیخ با چراغ، همی گشت گرد شهر کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست گفتند یافت می‌نشود جسته‌ایم ما گفت آنکه یافت می‌نشود آنم آرزوست در عصر ما کمتر کسانی مثل هدی ظهور می‌کنند. کسانی که دغدغه دارند، یعنی به روزمرگی زندگی اکتفا نمی‌کنند و می‌خواهند سر بلند کنند و به افق‌های دوردست بنگرند. افق‌هایی که می‌توانند در آن راهی برای خروج از وضع موجود پیدا کنند. البته شاید در اطراف خود افراد زیادی را ببینیم که دلشان می‌خواهد برای تغییر وضع موجود کاری کنند. ولی به راستی چند درصد از آنها عزم جدی برای این تغییر دارند؟ اگر این درصد زیاد بود که تا به حال باید شاهد تغییرات جدی در عرصه …

انسانم آرزوست… ادامه مطلب

ترسیم یک رنج

منبع: یادنامه‌ی دومین سالگرد شهادت یکشنبه ۲۲ خرداد ماه ۹۰، زنگ‌های تلفن همه‌ی ما را با کابوسی غیر قابل تصور مواجه کرد. تماس‌های پشت هم که به دنبال تائید خبری بودند، از ما که در بی‌خبری به سر می‌بردیم. مایی که دلخوش به سلامهای هفتگی بودیم که از سوی هدی برایمان میآمد. فردا دوشنبه بود و روز ملاقات، مگر امکان داشت که دیگر سلامی نباشد، مگر می‌شد تصور کرد که دیگر پیگیریهای هدی تمام شده است، مگر می‌شد تصور کرد که تلاشهایمان برای جلب رضایت هدی در خصوص پیشرفت طرح زاهدان، بی‌نتیجه مانده است. بی‌اغراق تا آن روز بدترین خبری که شنیده بودم رفتن هدی صابر بود. هنوز هم حضورش را حس می‌کنم، نبودنش کابوسی است که باور نکرده ام. …

ترسیم یک رنج ادامه مطلب

سنگینی آوار مرگ صابر

ش. ا.  منبع: یادنامه‌ی دومین سالگرد شهادت دوسال گذشته است و اکنون هدی صابر بدل شده به یک لبخند محو که هربار به یاد می‌آورمش در ذهنم نقش می‌بندد. سرش را کمی زیر می‍اندازد، سرخ می‌شود، بی‌صدا می‌خندد و نگاهش را از چشم خیره ما شاگردانش می‌دزدد. در این دوسال همه‌ی ابعاد وجود او در دسترس‌تر شده است. برخوردهایش با من به عنوان یک شاگرد نه چندان جدی و خط و مرز دار همیشه جدی و در کادر پروژه‌های تعریف شده بود. یادم می‌آید که تا همین ۳-۴ سال پیش حتی هیچ تصوری از خانواده و نقش او در خانواده‌اش نداشتم و تا همین ۲-۳ سال پیش تصویری از شغل و سوابق حرفه‌ای او. اما آرام آرام پازلی که هدی صابر …

سنگینی آوار مرگ صابر ادامه مطلب

خطابه‌ی اشک

به یاد آموزگارم هدی صابر شایان صبوری منبع: یادنامه‌ی دومین سالگرد شهادت تقدیم به حنیف وشریف صابر    گفتن از کسی که از شهرت بیزار بود و بارها شاهد دعایش بوده‌ایم که خدایا به من شهرتی نده، بسیار سخت است و سخت‌تر آنکه ما در زمانه‌ای قرار داریم که عشق به چهره شدن مصیبتی متعفن شده است. اما خدا نام او را به عشق بلند گردانید و بی هیچ تردید بر کرامت و بزرگی این مرد بی شهوت شهرت به شایستگی خواهد دمید و عشق و اخلاص را به نام او گل‌افشان خواهد کرد و رسانه‌ی او خدایش خواهد شد ”و رفعنا لک ذکرک“ اویی که به ننگِ خودبزرگ‌نمایی خود را نیالود و این هنر او در زمانه‌ی غلبه‌ی رسانه‌ای …

خطابه‌ی اشک ادامه مطلب

صابر؛ بازخوانی «منش»

مرتضی کاظمیان منبع: وب‌سایت جرس ـ ۲۱ خرداد ۱۳۹۲   کلیدواژه‌ی «مرد» بود: «منش». و هدی صابر با منش گره خورده بود. چنان‌که خود تدقیق می‌کرد، «منش، مراتبی چند بالاتر از سجایاست. حاوی مجموعه خصایلی که در صاحبش، «ملکه» شده و «عاریتی» نیست. چسبی است پیونددهنده میانِ خود مهار شده با خارج از خود. منش در مقابل شرایط و نیز در واکنش به این رفتار و آن کردار، فرو نمی ریزد و بالذات و خودبنیاد است.» «بابی ساندز جنبش سبز» البته «روش» و «بینش» خاص خود را داشت، روش و بینشی که از مصدق و بازرگان و طالقانی و حنیف‌نژاد و شریعتی، بهره‌ها برده بود، چنان‌که بعدتر از سحابی و پیمان و میثمی؛ و او می‌کوشید روش و بینش «به …

صابر؛ بازخوانی «منش» ادامه مطلب

پهلوان اول میدان تغییر

مهدی امینی‌زاده منبع: وب‌سایت ملی  مذهبی ـ ۲۱ خردادماه ۱۳۹۲   هدی صابر را نخستین بار در سخنرانی انتخاباتی مهندس سحابی دربهار سال ۱۳۷۶ در انجمن صنفی مطبوعات و آخرین بار بهار ۱۳۹۰ زمان مرخصی از اوین در دفتر کارش٬ دیدم. هدی در برخورد اول قدری خشک و رسمی به نظر می‌آمد و به همین دلیل بسیاری به او نزدیک نمی‌شدند اما در کنار این جدیت فرد مسئول و با احساس و گاه شوخ طبعی بود که بدون تردید اگر کسی به او نزدیک می‌شد تاثیر عمیقی می‌پذیرفت. هدی فردی بسیار دقیق٬ با انظباط٬ با حافظه‌ای به غایت قوی و دارای آرمانهایی بلند بود. به ادبیات٬ شعر٬ موسیقی و ورزش علاقه زیادی داشت صدای خوبی داشت و گاهی هم آواز می‌‌خواند. …

پهلوان اول میدان تغییر ادامه مطلب

رفیق اول و آخر هدی

به مناسبت دومین سالمرگ تقی رحمانی  منبع: وب‌سایت ملی مذهبی ـ ۲۱ خرداد ۱۳۹۲  سخن از انسانی است که در آینده تابناک می زیست. گذشته پر افتخار را تابلو و مشعل راه می کرد. اکنون وشرایط حال را نامناسب و فرسوده می دانست که باید از آن عبور کرد/او در فهم متن  خدا محور بود. خدایی را پذیرفته بود که مهربان بود و سر تغییر داشت و دوست داشت که انسان‌ها هر روز در کاری باشند. در مثلث اسطوره‌ای او، تختی جهان پهلوان الگوی جوانمردی بود. مهندس سحابی ،سمبل عزت ایران و مصدق سمبل غیرت ایرانی که با بیگانه سر سازش نداشت.اما همه سه تن در سپهر تابناک محمد آقا حنیف نژاد معنا و مفهوم پیدا می کرد .او اول و …

رفیق اول و آخر هدی ادامه مطلب

یادنامه‌ دومین سالگرد شهادت هدی صابر

با فرارسیدن ۲۱ خرداد، دومین سالروز شهادت هدی صابر، یادنامه‌‌ای برای پاسداشت جهد و تلاش این معلم آزاده منتشر شد. در این یادنامه یادداشت‌ها و مقالاتی از همسر و خواهر شهید صابر (خانم فریده جمشیدی، فیروزه صابر)، امیر طیرانی و شماری دیگر از علاقمندان وی گنجانده شده است که عناوین برخی از انها بدین شرح است: «لحظه دیدار»، «رد پاهای هدی»، «خطابه‌ی اشک»، «سنگینی آوار مرگ صابر»، «ترسیم یک رنج»، «انسانم آرزوست…» و « خسته نباشی آقا معلم!». ابعاد کارهای تاریخ و قرآن هدی صابر (سلسله‌نشست‌های «هشت فراز، هزار نیاز» و «باب بگشا») نیز در این یادنامه طی مقالاتی با عناوین «تاریخ و استعداد درنگ در آن»، «هشت فراز، هزار نیاز و تجهیر کنشگران ایرانی به بینش تاریخی » و «باب بگشا: طرحی نو در الهیات اجتماعی اسلام» مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.

برای شاهد روزهای سختمان شهید هدی صابر

 فخرالسادات محتشمی پور منبع: وب‌سایت نوروز ـ ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۲   روزهای آخر در زندان به من وعده داده بودند که خودم را مدیریت کنم و اوضاع بیرون را تا همسرجان اوضاعش بهتر شود. همسرجان قبل از دستگیری‌ام با ادعای مسخره شرکت در اغتشاشات، علاوه بر این که در انفرادی و قرنطینه و روزه داری اعتراضی بود با تنی رنجور و ملاقات‌هایش نیز نامنظم و تقریبا ملاقات ممنوع بود. من که زندان برایم حکم کوی دوست را داشت و سرای یار بیرون آمدن از آن را سخت پذیرفتم و گریان. اما آقای بازجوی ششم یا نمی دانم هفتم همسرجان دلداری می داد که انشاء الله شما می روی بیرون مدیریت می کنی اوضاع را و آقای تاجزاده هم میان بیرون! …

برای شاهد روزهای سختمان شهید هدی صابر ادامه مطلب

صابر و انتظار از شاگردانش

امروز سال روزتولد هدی صابر است. همان که با دیدن فقر بر چهره زخم خورده ایران ار درون منقلب می شد. همان که ظلم بر زنان این سرزمین را ظلم بر ناموس خود می پنداشت. غیرت او اجازه نمی داد در ایران مصیبت زده لحظه‌ای آرام باشد. هدی صابر هم از بحران‌ها ناله می کرد و هم از امید سرشار بود. فرق او با قائلان به بن بست در ایران امیدش برای تغییر بود. صابر به جد اعتقاد داشت که از دل بحران‌ها می توان به تحول رسید.

دلنوشته همسر شهید صابر به مناسبت سالگرد تولد وی

تولدت بهاری بود، چه زود زمستان زندگیت را آوردند. تولد ۵۳ سالگیت مبارک. این دومین سالی است که باید تولدت را گوشه گورستان جشن بگیریم. اما این سنگ سرد و بی‌روح هیچ به آغوش گرم تو نمی ماند. “پدر” کلامی که بر دهان حنیف و شریف خشکیده، دو سال است کسی را پدر نخوانده اند. بار سنگین زندگی را بر دوشم گذاردی و رفتی. شهادتت ناگهانی بود. تنم تاب نیاورد. باورت نمی شود با چه بیماری‌ها که دست و پنجه نرم نکرده‌ام که رنگ رخساره‌ام خبر دهد از سر درون….

در ستایش رستگاری

سام محمودی (دبیر سرویس اندیشه، کتاب و تاریخ روزنامه شرق، زندانی تازه آزاد شده‌ از بند ۳۵۰ اوین) منبع: وبلاگ مرده‌شورها را چه‌کسی می‌شوید، ۲۸ خرداد ۱۳۹۱   برای روح بلند پهلوان «هدی صابر» که فروتنانه رستگار شد ایستاده بر بلندای تاریخ نام تو اینک باد است که فریاد می‌کند رستگاری رهایی را میانه برهم‌زن و آشوبگر. و سر می‌ساید خدایگان آزادی برآستان فروتنی‌ تو… «چه فروتنانه» پر گشوده‌ای بر گذرگاه تاریخ و داس بلند مرگ را به دشنام صبرت ناسزاگو *** پهلوانی‌ات را می‌ستایم و قهرمانی‌ات را در پلشتی زمانه بیداد *** اینک اما ماییم انگشت برآسمان نام تو را فاتحه خوان و رستگاری‌ات را به لبخنده‌ای گریان! *** انگشت بر آسمان فاتحه می‌خوانیم تا پیروزی با دوانگشت رنجورت …

در ستایش رستگاری ادامه مطلب

“هُدا”ست نام تو، «صابر» عزیز

  داوود سلیمانی منبع: فیس بوک نویسنده سال گذشته در زندان رجایی شهر اندوهگین از غم هجرت دو عزیز از دست رفته بودیم که ناگهان خبر هجرتی دیگر به دیار باقی ما را در کمال بهت و حیرت به سوگ نشاند. شعر زیر را در همان دوران به یاد هدی صابر عزیز نوشتم. به نام خدا به یاد هدی عزیز – (اسم با مسمّا) چگونه رفتنت فریاد می زند، نام تُرا، تو اسم با مسمّایی “هُدا”ست نام تو، «صابر» عزیز *** (در حسرت سپاس) به رسمِ ابرازِ سپاسی که اندیشه مرا مشغولِ فرصتی دوباره به دیدار می نمود، تا بوسه ای به مهرِ بی دریغ تو باشد، نگاهِ من می نگارم این دغدغه ی دل نهفته را، زیرا سلامِ ساده …

“هُدا”ست نام تو، «صابر» عزیز ادامه مطلب

اسکرول به بالا