هدی صابر؛ در خرداد آزادی، هم پیمان سه هم پیمان عشق

جواد رحیم پور

منبع: وب‌سایت جرس ـ ۲۲ خرداد ۱۳۹۰

 آسمان پرستاره خرداد، تولدی دیگر را به نظاره نشست. پیر سپید موی صداقت، سحابی راه روشنی است که هاله اش، ستارگان صابر را هرچه بیشتر می‌درخشانند. به خرداد درود، هم به حنیف و جمع یاران درود.

چرخ گردون باز چرخید تا آنکه معلمی پرعزم وپرجزم کوله باری از ”منش“ را بر نسل استبداد زده ایران بریزد و در پاگرد تعیین تکلیف ها، سخن از گشودن باب عشق کند.

برای او پرسش ما که هستیم پرسشی مهم در تعیین تکلیف انسان مسئول بود. میکفت از خود بپرسیم وبه خود بگویم ماکه هستیم پیش از انکه به دیگران بگوییم چه باشند .هویت جو بود و تلنگری بود که هویت پاره پاره شده نسل نو را با دستانی پرکار و مغزی فعال، همچون دانه های تسبیح به گرد هم می‌آورد.

صابر، صابر ،خود آموز منش بود. بارها به خاطر دارم در قبال انجام کاری به رسم ادب و عرف به او می‌گفتم لطف کردید. مردانه می‌غرید و می‌گفت لطف از آن خدا و صفت خداست. براستی آنکه برآستانه بارگاه عشق ایستاده بود، کوچک شمردن صفات رب را به هر دلیلی بر نمی تابید.

آنانکه صابر را دیده اند در منش پر عزم و چهره جدی او، بی شک عاطفه رقیق دوست داشتن، معلم بودن و راهنمای راه و میدان بودن را بخوبی لمس کرده اند.

صابر، درخت پر ثمری بود که دستانی پر کار داشت و برای دفاع از حقوق اساسی مردم خود بیش از دیگران پا به میدان بود، در عرصه فکر، مغزی فعال داشت و روشمندانه به تحلیل حوزه های گوناگون می‌پرداخت. صابر دستی در تحلیل اقتصاد کلان ایران، تاریخ و اقتصاد سیاسی ایران و جهان، روش تحلیل سیاسی، روش تحلیل ومتدلوژی تحلیل تاریخ معاصر ایران، تاریخ پژوهی سنت پهلوانی ایران، قرآن پژوهی وکارافرینی دردوردست ترین نقاط محروم ایران ،سرزمین تشنه سیستان و بلوچستان. .. داشت.

 

اسکرول به بالا