عبداللَّه موحد*
منبع: ماهنامه ایران فردا، شماره ۴۵ ، مرداد ۱۳۷۷
در گرماگرم مردادى كه در آن به سر مىبريم نود و دومين سالروز جنبش گرانقدر مشروطه در سربرگ ذهنمان ثبت مىشود. از آن سو كه بنگريم مشروطيت ايران هشت گام ديگر تا يك صد سالگى فاصله دارد. اگر در عصر ترديدهاى زبونانه كه در آن مبانى هر آرمان را گردن مىزنند و شأن نزول هر نقطه عطف تاريخى را از برگ واقعيت پاك مىكنند، هنوز نسبت به آرمانهاى والاى مشروطه وفادار باشيم در سالروز اين رخداد ملى، دگرباره بر خواستههاى نخستين آن صحه مىنهيم. احقاق حقوق "همواره معوقه" مردم، جانمايه جنبشى بود كه هشت گام تا آغاز دومين سده حياتش فاصله دارد. اما مادرِ مشروطه كه در كشاكش اين سده پرحادثه گيس سپيد كرده است از آن هنگام تاكنون چند صباحى بيش برخوردارى از آن "حقوق" و آزادى فرزندانش را نظاره نكرده است. اما در عوض به تعداد تارهاى گيسوانش قلم شكستن و لب دوختن و فلك كردن و تركه زدن را شاهد بوده است. در اين صدساله هر دريچه برگشوده به روى آزادى و آگاهى را تيغه كشيدند و گِل گرفتند. آنچنان كه تنها از مجموعه رخدادهاى مرتبط با مطبوعات همچون تعطيل و توقيف و تنبيه و تهاجم و احضار و محاكمه مىتوان گاهشمارى پربرگ منتشر ساخت. از دوم خرداد ۷۶ به اين سو جامعه ايران به گونهاى آرام و دور از خشونت بار ديگر براى احقاق حقوق "معوقه" يا به عبارتى "مطالبات مشكوكالوصول" خويش خيز برداشته است. برگزيده شدن معتدلترين فرد درون نظام با وعده و برنامه توسعه سياسى و حاكميت قانون و باز شدن نسبى و محدود عرصه فرهنگى، ثمره اين اقدام تلقى مىشود. گشايشى كه از همان ابتدا با خطر جدى تهاجم نيروهاى ضدجمهورى و ضدآزادى مواجه بوده و هست. در بيم و اميدهاى وضعيت جديد موج انتشار نشريات تازه نام را شاهد بوديم. موجى كه روزنامه "جامعه" را روى دكه برد و پيش روى خوانندگان نوطلب قرار داد. جامعه كه با شكل و محتوايى نو با روزنامههاى رسمىِ "كپكزده" به مقابله برخاسته بود از آغاز به سه اقدامِ در خور دست يازيد:
اما جست و خيز "نوزاد" جديد فرهنگى به مذاق راست "پدرسالار" خوش نيامد و نوزاد تنها پس از يك صد و بيست روز حيات، گردن زده شد تا يك برگ ديگر به گاهشمار كذايى اضافه شود. اما ماجرا به همين جا خاتمه نيافت. زمانى كه كادر روزنامه محروم از نشر به انتشار روزنامهاى جديد روى آورد تنها در فاصلهاى كمتر از يك هفته پس از تيغه كشيدن بر "جامعه" بدنبال عتاب و واكنش رئيس قوه "قضاييه" در خطبه جمعه، "توس" را نيز گِل گرفتند. "جامعه" نوپا با همه قوت و ضعفهايش از حيات محروم شد اما حيات جامعه بزرگ همچنان جارى است. حكم اعدام "جامعه نوپا"، نكتهاى تاريخى را فراروى فرزندان جمهوريخواه و تحول طلب "جامعه بزرگ" قرار مىدهد:
در پهنهاى كه سنت نوزادكشى در عرصه سياست و فرهنگش مانع از آن است تا هويتها نهادينه و شناسنامهها ماندگار شوند، و در خلأ حضور پدرگونه متولى آزادى، فرزندان نوپا، در عين نشاطِ حيات به ماندگارى نيز بايد بيانديشند بايد پذيرفت كه بازى در ميدانى جريان دارد كه در يك سو بازيكنانى همچون بازيكنان "راگبى" با كلاه آهنين و سپر محافظ صف كشيدهاند و در مسير هدف از نابودى حريف ابا ندارند و در سوى ديگر بازيكنانى كه حتى "ساقبند" هم به پا ندارند. از حضور در اين ميدان گريزى نيست، آسيب ديدن و زخمى شدن در اين ميدان نيز بسيار طبيعى است. اما در اين عرصه بايد "محاسب" هم بود.
* عبدالله موحد نام مستعاری است که شهید هدی صابر برای نگاشتن بسیاری از مقالات خود در نشریهی ایران فردا از آن استفاده کرده است.