«به نام رفیق جاوید»
هنو تو چشات عشقه
رو گونه هات اشکه
هنو رو دوشت مَشکه
دنیا برات کشکه
*
هنو تو رگات خونه
قلبت گل افشونه
هنو تو سینَه ت دشته
با عطر گل خونه
*
هنو تو سرت فکره
ملات فکرت بکره
هنو ذهنت پر کاره
از دغدغه سرشاره
*
هنو پنجرهَ ت بازه
پر از چشم انداره
هنو اُفقت هوره، پر شوره
نگات به دوره دوره
*
هنو تو دِلت درده
از مهر و کین آکنده
هنو زمزمهَ ت شعره
لبات سرود خونه
*
هنو تو صدات زنگه
کلامت خوش آهنگه
هنو سلامِت سِلمه
پس پیشونیت رقصه
*
هنو رو کولت باره
رو گُرده هات تسمه
هنو به پاهات خیشه
پنجه هات گرمِ شخمه
*
هنو تو کَفِت بذره
بذرت پر محصوله
هنو دستات پُل وصله
تغییر برات اصله
*
هنو یأس ازت دوره
یقین باهات جوره
هنو سرمایَه ت کاره
گَلِ گردنت داره
*
هنو کُنج نگات رازه
سکوتت پر آوازه
هنو قدمِت پی راهه
دفترت پر سرمشقه
*
هنو هم شَبات قَدره
ماه ایوونِت بَدره
هنو صبحت خروس خونه
سجادَهت پر از پونه
*
هنو ذاتت مسئوله
قولت بازم مردونه
هنو قرارات چفته
ساعتت هم میزونه
آهای ی ی ......
نیستی تو این قریه
غیبتِت محسوسه
کجا داری خونه؟
جات بسیار سبزه
*
دِلِت خبر داره؟ قریه گرفتاره؟
فضاش غبار باره
خورشیدش بیکاره
ابرش بارون ناره
غنچهَ ش هراسونه
پرندَه ش بی بونه
کوهِ ش سرافکنده
رودش بیترانه
*
دلها پر از خونه
نگاها پریشونه
عَزما ترک خورده
عشقا رو ملخ خورده
*
فکرا رو خواب برده
جسارت رو باد برده
انگیزه تو یَخدونه
ایده رو کلاغ خورده
دلم برات تنگه
آغوشم بروت بازه
فکرامون هم بنده
نبضامون هم سازه
*
بین دو دستامون فاصله افتاده
اما امیدامون همچنان هم خانه
دلها به هم گیره
فاصله آب میره
*
حتمی یادت مونده
نسل ما با تاریخ قول و قرار داره
برگرد که راه بازه
فکر کن درین باره
*
گرچه سر راه
پُر سایه، شبح، زوزه
عبور ازین تنگه
راه کاری هم داره
*
زمین که نیست سوخته
بَذرا که پاشیدی اون زیرا رقصونه
جامعه جان داره
انسان بن بست ناره
*
خدا سبب سازه
منبع امکانه
یاری ش به اندازه
هادیِ کورِه راهه
*
برگرد بیا خانه
این خانه ایرانه
مُلک ستارخانه
عروس نوبختش از امید بارداره
*
بگذر ز دروازه
آرمان نیاز داره
آینده عطشانه
تاریخ امیدواره
*
اسبامون چار نعله
وقت نوآغازه
انگیزه دمسازه
بیا روزنه بازه
*
با نقد پرمایه، با نقد جانانه
از خود و از
با جمعبندی تازه
با مهندسی سازه
بیا روزنه بازه
وقت نو آغازه
(جمعه شب، بیست شهریور هشتاد و سه، اوین)